حمله به یک روزنامه و تهدید مطبوعات محکوم است و بحثی سرِ آن نیست، حال میخواهد روزنامه شلمچه باشد یا جامعه روز، میخواهد مال احمدینژاد باشد یا متعلق به زنده یاد سحابی عزیز. ولی این داستان هیچ شباهتی با جفایی که به روزنامهها و روزنامه نگاران پیش از این در سالهای قبل رفته ندارد، نه از حیث شرایط اجرا و نه هزینه. در مورد آنچه که در روزنامه ایران اتفاق افتاد باید قبل از جهتگیری و موضع گیری چند نکته را در خاطر آورد:
۱- مدیر مسول روزنامه ایران، آقای جوانفکر نه دستگیر شد و نه روزنامه علیرغم ادعاها پلمپ شد و نه لحظهای در کار آن خلالی ایجاد شد، فردایش منتشر شد و با نیم صفحهای سفید و مطلب داخلی تند به روند سابق ادامه داد که خود نشان از مظلومیت آن دارد!!!
۲- مامورین دادستانی آمده بودند که جوانفکر، مشاور احمدینژاد را با حکم با خود ببرند که بر اثر درگیری فیزیکی که بر علیه آنها ایجاد شد موفق نشدند و بجایش حدود ۴۰ نفر از کسانی که بعضی هاشان کارکنان روزنامه ایران بودند دستگیر شدند. در شرح بعضی از دستگیر شدگان دوستانشان و در بیان شانیت والایشان نوشته اند که "از بسیجیهایی بوده اند که در سکوب خونین بعد از تقلب کودتا مشارکت داشته اند". البته همه دستگیر شدگان بعد از ساعتی آزاد شده اند و آقای جوانفکر با تهدیدات پس از آن قدرت خود را به رخ قوه قضاییه کشید.
۳- افرادی که در دفتر روزنامه حضور ادشتند یا ساعتی بعد با اطلاع رسیدند "حیدر" "حیدر" کنان اقدام به برخورد فیزیکی با مأمورین دادستانی کرده اند، در عین حال که طرف مقابل هم کم نگذاشت. یعنی داستان اینگونه نبوده که سمتی حمله کند و سمتی مظلوم واقع شود که فیلمها بیانگر آن است که حتا بعد از اتمام داستان این مدافعان جوانفکر بودند که در محل زیارت عاشورا میخواندند.
۴- آنچه که در نهایت حادث شد بسته شدن روزنامه اعتماد بود، یکی از آخرین روزنامههای اصلاح طلب باقی مانده. یعنی هزینه این ماجرا را باز هم اصلاح طلبان پرداختند، هر چه غیر از آن صرفا ادعا است که در عرصه عمل به کسی آسیب و گزندی نرسید.
۵- نوع برخورد مقامات نظامی و انتظامی کشور هم با این ماله جالب بود که میشه از اظهار نظر احمدی مقدم مثال زد که در تشریح مقصر هر دو سمت را مقصر قلمداد میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر