صدای طبل جنگ طلبان را میشنویم که گام به گام به پیش میآیند تا از این آشفته بازاری که هر کسی به سهم خود، به نام مردم و احیانا دموکراسی پا بر خرخره مردم میگذرد سهمی ببرند، میآیند تا بنام دموکراسی که حتما بر منِ ایرانی، دقیقا اینکی که نزدیک انتخابات است حلال شده است و لابد بر مردم فلسطین حرام، خاک مقدس سرزمینم را به چکمههای خود بیالایند، که شاید نمیدانند که اینجا ایران است، که نمیدانند که اگر اختلافی هست، اگر نبردی است بر سرِ شأنیت و کرامت منِ ایرانی است، بر سرِ حق غصب شده من که هیچگاه با حمله خارجی اعاده نخواهد شد، شانیت من در گرو به ثمر رسیدن فعل من است، نه دریافت دموکراسی صدقهای که نامش برای من میماند و ناناش برای باقی کشور ها.
اینجا ایران است، سرزمینی که ملتاش از هر قوم و مذهب و آیین هول محور طناب هویتی ملی گره خورده اند، طنابی که اینک سرش در دست حاکمیت فعلی نیست و بر همین اساس همه تلاشاش را میکند تا یا تضعیف و جایگزیناش کند، یا به طریقی به دست گیردش تا بوسیله آن جایگاه از دست داده به سبب جنایتهای خود را بدست آورد و این میان چه بهتر از علم کردن دشمنی جدید و شاید کارزاری نو و چه باک اگر این میان مرزهای کشور را در معرض تجاوز قرار دهند و این میان حقیر کشورهایی که به این ساز ناکوک برقصند که نمیدانند که اینجا لیبی و عراق نیست که برای زوزه هواپیماهای متجاوز شعر بسرایند و به پایشان گوسفند قربانی کنند، اینجا مملکت جهان آرا هاست، ملتی که هر کدام یک باکری است.
من یک ایرانی سبز معترضام که دستیابی به شرایطی که مردم ولی نعمت هر حکومت و حاکمی شود سرلوحه همه فعالیتهای من است. من یک ایرانی سبزِ معترضام که بسان میرحسین معتقدم که این یک اختلاف داخلی است که هدف اصلی آن دفاع از هویت ملی است که به سبب اعمال حاکمیت فعلی به خطر افتاده و در شرف سقوط است، من یک ایرانی سبز معترضام که بسام سید محمد خاتمی معتقدم که دموکراسی وارداتی نمیخواییم، چون خود واجد توانایی ساختناش ایم. من یک ایرانی سبز معترضم که برآورده شدن هیچ کدام از شرایط بالا را در حمله خارجی نمیبینم و باکی هم ندارم اگر در مقابل آن سینه سپر کنم.
i hope america attack so we can build a new iran , without any akhund.
پاسخحذفحالت را درک می کنم عزیز چون من هم سبز بودم و هستم، ولی دست بردن به بوته پر از خار بهتر از سقوط در دره است.
پاسخحذفوقتي تو مي گويي وطن من خاک بر سر مي کنم
پاسخحذفگويي شکست شير را از موش باور ميکنم
وقتي تو مي گويي وطن يکباره خشکم مي زند
این ديده ي مبهوت را با خون دل تَر مي کنم
وقتي تو ميگويي وطن بر خويش مي لرزد قلم
من نيز، من نيز رقص مرگ را با او به دفتر مي کنم
بي کوروش و بي تهمتن با ما چه گويي از وطن
با تخت جمشید کهن من عمر را سر میکنم
خفه شو بچه قرتي سوسول
پاسخحذفakhund zadeie bi sharaf,shoma hanuz ham jomhuri eslami mikhaid.ama ma na.
پاسخحذفاگه خیلی میهن پرستی با سد علی می جنگیدی. بی وجود تر از اینیکه جلوی ناتو بجنگی
پاسخحذفلحن کلام افرادی که کامنت گذاشتن، کاملا میتونه به آدم این حس رو بده که چه دیدی دارند و خدای نکرده اگر روزی به قدرت برسن، میخوان چه بلایی سر بقیه بیارن!
پاسخحذفجالبه که هنوز کسی خودش رو سبز بدونه ولی یکی از ابتدایی ترین شعارهای میرحسین یعنی "ادب مرد به ز دولت اوست" رو رعایت نکنه! برادر من، شما اگر سبز نیستی، که خب تکلیفت مشخصه، دیگه حتی مخاطب این متن هم نیستی. اما اگه سبزی یا بهتره بگم خودتو سبز میدونی، بهتره قبل از انتقاد به متن، یکم به نوع رفتار و حرف زدنت فکر کنی!
سیار متن به جا و خوبی بود. خیلی متاسفم که میبینم کم نیستند افرادی که نمیتونن درک کنن حرف ما از اینکه میگیم آقا ما دموکراسی وارداتی نمیایم، یعنی چی! اینکه میگیم ما لیبی نیستیم یعنی چی! حتی تصورش رو هم نمیتونم کنم که روزی جنگ بشه و یه عده که خودشون رو آزادی خواه میدونن، طرفدار این قضیه باشن در حالیکه مردم هستن که دارن هدف اصلی این جنک هستن. همیشه خوبه یادمون باشه این مردم هستن که داریم تلاش میکنیم براشون، برای رسیدن همین مردم به دموکراسی و آزادی، البته که خود ما هم جزئی از همین مردم هستیم.
به امید روزی که یاد بگیریم چه جوری حرف بزنیم
به دوست ناشناس آخری:
پاسخحذفممنون از کامنت ات، منم نشستم و کامنتهای دوستان رو خوندم و تلخ خندیدم، کارِ دیگهای نمیشد کرد، البته برای این جماعت کم لطف.