۱۳۹۱ دی ۱۰, یکشنبه

در باب آداب فاحشگی

حکایت است که در زمان‌های قدیم، وقتی‌ فضای شهر‌ها از آرامش دور میشد و علائم جنگ و کشتار مشاهده میشد، فاحشه‌ها اولین گروهی بودند که آن علائم را درک میکردند و قصد مهاجرت میکردند. استدلال‌شان این بود جنگ کار مردان است و نتیجه جنگ، چه برنده و چه بازنده کم شدن مشتری است، پس باید به سمتی‌ رفت که بتوان ارتزاق نمود.

مشاهده شرایط امروز ایران و فضای در جریان مابین گروه‌ها و شخصیت‌های مختلف نشان میدهد که از آن زمان‌ها تا الان چیز زیادی تغییر نکرده است: شخصیت‌هایی‌ که به محض اینکه بوی تغییر شرایط را حس میکنند تغییر روش و حتا هویت میدهند و از یک اردوگاه و به اردوگاه دیگر مهاجرت میکنند، حرف‌های دیروز‌شان را تکذیب میکنند و بگونه باز تفسیر میکنند تا توجیه کننده حرف امروز‌شان باشد. و طنز ماجرا‌ این است که ابایی ندارند اگر هفته‌ای دوبار، بر اساس نیاز روز، این بازی را تکرار کنند


به هر حال، تغییر اگر قاعده مند باشد و هدفش اصلاح یک نقیصه، یا یک مصلحت باشد، با چشم باز انجام شود و شرایط لحاظ شود البته ارزشمند است و شایسته تقدیر، ولی‌ آنچه که در امروز سیاست آقایان میشود که امروز فلان حرف را بزنند و ۲۴ بعد تکذیب‌اش کنند و به نحوی توجیه‌اش کنند تا اسباب آرامش خاطر اربابان‌شان شود و جایگاه‌شان محفوظ بماند، این همان است که مقصود نظر این متن است

پینوشت ۱منظور متن نسبت دادن فاحشه، یا هیچ لقبی به هیچ فردی نیست، چرا که بی‌ ادبی‌ به طرفین است

پینوشت ۲هر گونه مشابهت متن به تغییر موضع چند باره بعضی‌ از بزرگان و نام آوران جناح موسوم به اصولگرا، در هفته اخیر کاملا تصادفی است





۱۳۹۱ دی ۸, جمعه

افسانه‌ای بنام "حماسه ۹ دی"


مهمترین آسیب حاکمیت از بحران بعد از انتخابات سال ۸۸، لطمه شدیدی بود که به مشروعیت عمومی‌ حکومت و وجهه‌ و اقتدار سیاسی نهاد هایی‌ وارد شد که حکومت با صرف مدت‌ها وقت و هزینه‌های زیاد، حداقل به صورت رونما ساخته بود، ظاهری که در کوتاه مدتی‌ ریخت و بی‌ اعتبار شد. برخورد‌های خیابانی و فضای امنیتی اگرچه می‌توانست ظاهر بحران را کنترل کند و حداقل در ظاهر آرامش را به خیابان‌ها بازگردند، ولی‌ خود عاملی بود که باز هم مشروعیت عمومی‌ حکومت و اقتدار آن را در پیش افکار عمومی‌ بیشتر خدشه داری میکرد. تنها یک حضور خیابانی عظیم تر می‌توانست بخشی از اعتبار از دست رفته را بزگرداند، چیزی که در توان حاکمیت نبود، پس کاری که حکومت کرد این بود که دست به خلق مجموعه‌ای از افسانه‌ها زد و با ابزارهای تبلیغاتی در اختیار سعی‌ کرد آن را واقعی‌ بنماید، افسانه‌هایی‌ از جنس "حماسه ۹ دی".

"۹ دی" محصول تهدید و بسیج عمومی‌ بخش‌های مختلف بود، ولی‌ باز هم کم رونق از آب درامد، هیچ آماری در مورد این حضور که به زعم آقایان بزرگترین نمایش خیابانی تاریخ ایران است وجود ندارد، غیر از چند عکس تله و یک خروار اظهار نظر و تولید مکتبی‌ و سفارشی در مورد آن چیزی دیده نمی‌شود، ولی‌ باز هم هست. روزانه در اظهارات مسئولین وجود دارد و حتا وارد تقویم رسمی‌ کشور نیز شده است. ولی حکومت باید بداند (شاید هم می‌داند که چنین اعتماد به نفس‌اش در مراجعه به این افسانه و ملاک قرار دادنش کم است) که در روزگاری که در دست هر کودکی یک موبیل دوربین دار است و هر کس قادر است به فشار دادن چند دکمه کیبورد، مجموعه اطلاعات یک اتفاق را در صفحه مانیتور مشاهده کند، آفرینش چنین افسانه‌هایی‌ برای بلند مدت بسیار دشوار است. یک نسل شاهد آن اتفاقات بود، نسلی که توانای ضبط و ثبت مستندات یک اتفاق را به لطف ابزار‌ها و امکانات تکنولوژیک داشت و علی القاعده در مواجه با چنان ادعاهایی، خواهان چنان استناداتی نیز خواهد بود


۱۳۹۱ آذر ۱۴, سه‌شنبه

پرونده ستار بهشتی‌ و سه تشکر و سه تذکر

 در ادامه رسیدگی نسبتا مطلوب به پرونده جنایت ستار بهشتی‌:

در درجه اول از ۴۱ اسیر سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین ممنونیم که بی‌ هیچ درنگ و بی‌ هراس از هزینه‌های محتمل، وقوع چنین جنایتی را اطلاع دادند و بر صحت آن شهادت دادند و آن را آنقدر پی‌گیری کردند تا صدایش چنان اوجی بگیرد که هیچ کس را یارای انکار آن نباشد.

در درجه دوم از وبسایت کلمه و سایر رسانه‌های با وجدان ممنونیم که فارغ از تعلق فکری و سیاسی که این خبر را منتشر کردند و لحظه به لحظه آن را پی‌گیری کردند تا این خون به ناحق ریخته شده پایمال نشود. 

در درجه سوم از قوّه قضاییه ایران ممنونیم که به این درجه از فهم و درک رسید که بفهمد که در مواقعی تعقل به خرج دهد تا خطای هر فردی رو به پای کل مجموعه نظام منظور نکند، البته با سه تذکر:
۱- متاسفم که آنقدر فضا ناامید کننده است که بابت انجام وظیفه مجبوریم تشکر کنیم، ولی‌ به هر حال اقدام ارزشمندی بود.
۲- این تشکر "تا اینجاست"، یعنی‌ از آنجایی که این احتمال هست که هر لحظه روند این پرونده متوقف شود، پس این تشکر مشروط به ادامه این روند مطلوب است.
۳- اقدامات مقطعی و چکشی دوای درد چنین برخورد‌هایی‌ نیست، صرفا مسکن‌هایی‌ هستند که با زمان اثر‌شان از بین میروند، باید ریشه‌ای به این معضلات و مشکلات پرداخت.