حکایت
است که در زمانهای قدیم، وقتی فضای شهرها از آرامش دور میشد و علائم جنگ و
کشتار مشاهده میشد، فاحشهها اولین گروهی بودند که آن علائم را درک میکردند و
قصد مهاجرت میکردند. استدلالشان این بود جنگ کار مردان است و نتیجه جنگ، چه برنده
و چه بازنده کم شدن مشتری است، پس باید به سمتی رفت که بتوان ارتزاق نمود.
مشاهده شرایط امروز ایران و فضای در
جریان مابین گروهها و شخصیتهای مختلف نشان میدهد که از آن زمانها تا الان چیز
زیادی تغییر نکرده است: شخصیتهایی که به محض اینکه بوی تغییر شرایط را حس میکنند
تغییر روش و حتا هویت میدهند و از یک اردوگاه و به اردوگاه دیگر مهاجرت
میکنند، حرفهای دیروزشان را تکذیب میکنند و بگونه باز تفسیر میکنند تا
توجیه کننده حرف امروزشان باشد. و طنز ماجرا این است که ابایی ندارند اگر هفتهای
دوبار، بر اساس نیاز روز، این بازی را تکرار کنند.
به هر حال، تغییر
اگر قاعده مند باشد و هدفش اصلاح یک نقیصه، یا یک مصلحت باشد، با چشم باز انجام
شود و شرایط لحاظ شود البته ارزشمند است و شایسته تقدیر، ولی آنچه که در
امروز سیاست آقایان میشود که امروز فلان حرف را بزنند و ۲۴ بعد تکذیباش کنند و به نحوی توجیهاش کنند تا
اسباب آرامش خاطر اربابانشان شود و جایگاهشان محفوظ بماند، این همان است که
مقصود نظر این متن است.
پینوشت ۱: منظور متن نسبت دادن فاحشه، یا هیچ
لقبی به هیچ فردی نیست، چرا که بی ادبی به طرفین است.
پینوشت ۲: هر گونه مشابهت متن به تغییر موضع
چند باره بعضی از بزرگان و نام آوران جناح موسوم به اصولگرا، در هفته اخیر کاملا
تصادفی است.