۱۳۹۲ تیر ۳, دوشنبه

باید در وصف سید محمد خاتمی نوشت ...

اگر هنر امیرکبیر این بود که با اصلاح دربار، قصد کرد از آن مظهر فساد و تجمّل ابزاری سازد برای اصلاح جامعه خرافات زده ایران، و اگر همت سید جمال مصروف این شد تا به میان مردم برود و آجر به آجر بنایی بسازد و نسلی بیافریند برای فردای بهتر ایران، و اگر مصدّقی بود که در مقابل استعمار خارجی‌ و استبداد داخلی‌ به نام ملت سر خم نکرد و ایستاد ...

تاریخ ایران شهادت خواهد داد که مردی بود بنام سید محمد خاتمی، روحانی روشنفکری از دیار کویر که سالها در این کشور سیاست ورزی کرد، هم از جایگاه دولت و دربار و در ردای رئیس جمهور، و هم در میان مردم و جامعه و در لباس یک سیاست ورز مستقل از قدرت، سالها، به همراه جمع بزرگی‌ از همرهان، ایستاد و مقاومت کرد تا از سیاست و قانون و اعتقاد و اصول ملغمه سازد تا از دل آن نسلی بیافریند که بکار فردای آزاد تر این سرزمین آید. و در همه این سالها، خاتمی ایستاد؛ در کنار همراهان و یاران و سرافرازان این قوم و در مقابل شیفتگان قدرت و خواب زدگان استبداد، خم نشد؛ در مقابل خیل عظیم آشنایان و بیگانگانی که در رویای نابودی این سرزمین خوابیده اند، و رقصید، بر سیاست کاخی ساخت که ملاتش سیاست مبتنی‌ با تعاملش بود و اجرهایش منش بر مدار تعادلش

۱۳۹۲ خرداد ۲۵, شنبه

فارس نیوز و تلاشی که با حضور مردم شکست خورد؛ اقبال اصلاح طلبان در مقابل رای اصولگرایان

با نزدیک شدن به ساعات اعلام نتایج ریاست جمهوری توسط نماینده دولت در وزارت کشور، خبرگزاری فارس نیوز با تعبیه یک تولبار در بالای وبسایت، اقدام به اعلام مستقیم نتایج انتخابات کرد. این تولبار از سه قسمت تشکیل شده بود که به ترتیب از چپ به راست شامل نتایج کّل، نتایج به تفکیک آرای هر نامزد و در نهایت توزیع گرایشی آرای نامزد هاست. در این قسمت سوم آرای سه نامزد جلیلی، قالیباف و ولایتی به عنوان "اصولگرا"، دو نامزد رضائی و غرضی به عنوان "مستقل" و تنها روحانی به عنوان نماینده طیف "اصلاح طلب" معرفی‌ شد.
دلیل فارس نیوز برای تعبیه این بخش سوم این بود که با آنکه تحلیل‌های تحلیلگران نزدیک به این رسانه وابسته به نهاد‌های امنیتی به این سمت بود که آرای "حسن روحانی" بالاتر از باقی‌ کاندیدا‌ها خواهد بود، اما با توجه به آمار هایشان، مجموعه آرای ریخته شده به سبد سه کاندیدای "جلیلی، قالیباف و ولایتی" بسیار بیشتر از ایشان تصور میشد و به این وسیله و با تعبیه این بخش میتوانستند این ادعا را کنند که مجموعه حمایت اجتماعی اصولگرایان بیشتر از اصلاح طلبان خواهد بود و باخت احتمالی‌ شان، تنها به علت پراکنش آرا است. گمانی که با حضور مردم و مشخص شدن اولیه آرا باطل بودنش مسجل شد، بطوریکه از همان ابتدا ۴۷ درصد آرای اصلاح طلبان در مقابل ۳۷ درصد مجموعه درصد آمار سه نامزد اصولگرا، این ترفند را ناکام گذشت. در ادامه و با شکست خوردن این پروژه، فارس نیوز اقدام به حذف این قسمت کرد و تنها به نشان دادن آرای کّل و آرای هر نامزد کفایت کرد، چرا که حذف این نمایه، بسیار سهل تر از مواجهه و اطلاع رسانی با این حقیقت است که حتا در شرایط فعلی و با توجه به همه سیاست‌های حکومت در مهندسی‌ فضا، باز هم اصلاح طلبی اقبال بیشتری نسبت به سایر گرایشات دارد.

۱۳۹۲ خرداد ۲۴, جمعه

تایید رئیس جمهور شدن روحانی توسط عضو تیم رسانه‌ای قالیباف در مرحله اول

میثم زمان آبادی، عضو تیم رسانه‌ای باقر قالیباف، در صفحه فیسبوک‌اش ضمن تبریک به حسن روحانی، انتخاب شدن ایشان در مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد. متن ایشان این است: 
عجالتا یک تبریک غیر رسمی و نصفه نیمه به «آشیخ» و طرفدارانشون

پ.ن: در عین رقابت باهم بداخلاق نبودیم ، خوش گذشت 

۱۳۹۲ خرداد ۲۳, پنجشنبه

در حاشیه انتخابات فردا: تقلب و مهندسی‌ انتخاباتی

چرا انتخابات فعلی را مهندسی‌ شده میدانیم؟ چرا احتمال تقلب سازمان یافته در در مرحله شمارش آرا در این انتخابات مهندسی‌ شده زیاد نیست؟ چرا از دل‌ این انتخابات مهندسی‌ شده میتوان امید داشت که نامزد غیر همراه با خواست حاکمان کنونی خارج شود؟
مهندسی‌ انتخابات و تقلب انتخاباتی:
اصولا جداسازی دو واژه "تقلب انتخاباتی" و "مهندسی‌ انتخابات" آنقدر سخت است که خیلی‌‌ها آن را هم معنا، یا در طول هم تعریف میکنند، بطوری که تقلب در انتخابات را بخشی از پروسه مهندسی‌ آن تعریف میکنند. مجید محمدی، جامعه شناس ایرانی ساکن آمریکا در تعریف مهندسی‌ انتخابات می‌نویسد که مهندسی‌ انتخابات عبارت است از "از مجموعه‌ای به هم پیوسته، چند وجهی و چند منظوره از دستکاری‌ها در فرایند انتخابات برای موفقیت یک یا چند فرد یا جریان خاص". و در تعریف مراحل متصور برای آن می‌نویسد "تغییر آمار تعداد رأی دهندگان و شرایط آنها، تغییر قانون انتخابات در هر دوره، دستکاری ایجابی و سلبی در تعداد و نوع نامزدها (بگویند چه کسانی بیایند و چه کسانی نیایند)، چینش هیئت‌های اداره کننده‌ی مکان‌های رأی گیری و نظارت، چگونگی چینش ناظران نامزدها یا جلوگیری از حضور آنها، نوع شمارش صندوق‌ها، میزان برگه‌‌های آرای چاپ شده، پمپاژ منابع مالی عمومی و دولتی به یک یا چند نامزد، محدود کردن رسانه‌ها یا تجمعاتی خاص، تبلیغ برای یک یا چند نامزد با استفاده از امکانات عمومی و دولتی، زمان و نحوه‌ی ارسال برگه‌های رای، تصمیم گیری در مورد نوع و تعداد صندوق‌ها و محل‌های قرار دادن آنها، نحوه‌ی سرجمع کردن آرا، نحوه‌ی اعلام آنها و بعد بازشماری و ابطال صندوق‌ها". در تعریف تقلب انتخاباتی هم صاحب نظران مختلف دامنه‌های متفاوتی را ذکر کرده اند که از کشور تا کشور، و انتخابات تا انتخابات متفاوت است. اما ساده‌ترین تعریف، همان شناخته شده تعریف عمومی‌ است که عبارت است از "عدم صداقت درشمارش و اعلام آن"، یا به عبارتی عدم تمکین در مقابل نتایج شمارش صادقانه آرا است که در تعریف مجید محمدی، آخرین مرحله مهندسی‌ آرا است.

چرا انتخابات دوره یازدهم مجلس مهندسی‌ شده است؟ 
از اولین مراحل آغاز زمزمه‌های آغاز انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، چه دولت به عنوان نهاد مجری برگزاری انتخابات، چه نهاد‌های نظارتی ناظر بر حسن اجرای مراحل مختلف انتخابات، چه نهاد‌ها و بخش‌های حاکمیت که به هر دلیلی‌، نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را بر روند کاری خود موثر میدانستند تلاش‌های خود را برای تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات آغاز کردند. این تلاش‌ها از تصویب قوانین انتخاباتی و استفاده از امکانات غیر مجاز از امکانات دولتی برای تبلیغات یک فرد خاص را شامل میشد تا ارعاب و استفاده از امکانات امنیتی، اطلاعاتی و قضایی برای تحت فشار قرار دادن منتقدان؛ ارتباط مابین شخصیت اصلاح طلب به شدت مهندسی‌ شد و با ابزار‌های حصر و فشار از ارتباط آزاد آنها با هم جلوگیری شد، بارها به بهانه‌های مختلف حاکمیت مانع برگزاری کنگره اصلاح طلبان شد، شاخص‌های اصلاح طلب فعال در زمینه انتخابات دستگیر شدند و مورد تهدید واقع شدند، سید محمد خاتمی به عنوان شخصیت مورد اجماع گروه‌های مختلف بارها هدف حمله‌های لفظی و تهدید‌های نهاد‌های امنیتی قرار گرفت، و در نهایت هاشمی‌ رفسنجانی‌، به عنوان شخصیتی‌ که با فشار گروه‌های اصلاح طلب وارد عرصه انتخابات شد ردصلاحیت شد تا در آخر انتخاباتی داشته باشیم که گزینه‌ای از اصلاح طلبان پیشرو در میان آنها مشهد نمی‌شود. در ادامه می‌توان از توزیع نامتوازن و نامساوی امکانات تبلیغاتی به عنوان جنبه‌های دیگر مهندسی‌ انتخابات اشاره کرد که تا به امروز ادامه داشته است.

چرا احتمال تقلب سازمان یافته در در مرحله شمارش این انتخابات زیاد نیست؟
تقلب در مرحله ریزش آرا یا شمارش آرا به علت گستردگی نیروهای فعال و دستاندرکار، عمل بسیار سخت و پر ریسکی‌ است، به صورتی‌ که اصولا امکان انجام اینکار بدون درز خبری ناممکن است. اولین و مهمترین پیش نیاز این عمل هماهنگی‌ کامل نهاد‌های مجری و ناظر انتخابات است که با توجه به اتفاقات چهار سال خیر و شکاف عمیق کنونی مابین این نهاد ها، چنین همکاری و همراهی ناممکن به نظر میاید. شاید به عنوان مثال موضع گیری‌های کنونی وبسایت شبکه ایران که به عنوان مهمترین پایگاه خبری نزدیک به محور احمدینژاد - مشایی را می‌توان ملاک نظر مجموعه مجری انتخابات گرفت.
 چرا می‌توان از دل‌ این انتخابات مهندسی‌ شده میتوان امید داشت که نامزد غیر همراه با حاکمیت کنونی خارج شود؟
با علم ظرفیت پایین تقلب در مرحله شماره، نهاد‌هایی‌ که وظیفه اصلی‌ خود را نه تمکین و صیانت از آرای مردم، که تعیین رئیس جمهور می‌دانند، دست به طراحی‌ مجموعه مراحلی زدند که در انتها انتخاباتی داشته باشند که مخففا "انتخابات آزاد درون خانواد‌گی" نامیده شود: یعنی‌ مجموعه کاندیداهای نهایی رای آور تنها شامل کلکسیونی از اصولگرایان باشد، در کنار چند نامزد متفاوت بدون رای. در این راه ابایی نکردند از حتا تشویق علنی و حمایت سازمان یافته بعضی‌ از نهاد‌های امنیتی از شخصیت‌های خاص منتسب به اصلاح طلبان. به هر حال، نتیجه نهایی همان شد که برنامه ریزی کرده بودند، با این تفاوت که در تاثیرپذیری و تاثیرگذاری متقابل بدنه اجتماعی اصلاح طلبان و نامزدهای حاضر، دچار خطای محاسباتی بزرگی‌ شدند، بطوریکه مرحله به مرحله، فشار‌های اجتماعی نامزد‌های اصلاح طلب حاضر را به گونه‌ای صیقل داد که حرف‌ها و مواضع امروز شان، زمین تا آسمان با چهار سال قبل فرق کرد، بطوریکه که حرفهای امروز روحانی را (و یا عارف) نه البته میانگین و تعادلی از حرف‌های اصلاح طلبان، اما در همان راستا، در سطوح پایین تر می‌توان ارزیابی کرد. این تغییرات نتیجه فشار‌های اجتماعی بود که جلب توجه و نظر آنها، یگانه راه پیروزی ایشان است. خوشبختانه از این مرحله به بعد، تنها تقلب در سر صندوق‌های رای و مرحله شمارش است که میتواند نتیجه را تغییر دهد که ظرفیت انجام آن مشاهده نمیشود
در پایان: همه این تحلیل‌ها در مورد امکان پیروزی تنها زمانی‌ حادث خواهد شد که استقبال گسترده اجتماعی را در روز رای گیری مشاهده کنیم، استقبالی که بتواند اقدامات بعدی نهاد‌های ناظر، مثل شورای نگهبان را نیز خنثا کند


رای نمیدهیم چون ...

رای نمیدیم چون معتقدیم خونده نمیشه؟ خوب اون کسی‌ که رای داده شده رو میتونه عوض کنه، میتونه برای رای داده نشده هم آمار بسازه و هم نتیجه بده بیرون. تازه وقتی‌ صندوق رای دهنده و صاحب نداره که راحت تره. اتفاقا یکی‌ از راه‌هایی‌ که میشه از نتایج آرا حفاظت کرد مشارکت است، مشارکت اجتماعی مسئولیت عمومی‌ ایجاد میکنه، هزینه تقلب و دستکاری آرا رو بالا میبره، مخصوصا در ایرانی که نهاد‌های ناظر و ارگان‌هایی‌ که وظیفه صیانت از آرا را دارند خود متهم درجه اول مهندسی‌ اند. امروز حکومت ابزارهای کمتری برای تقلب داره، اما با توجه به شور عمومی‌ انگیزه بیشتری داره، من و توییم که نباید بگذریم این اتفاق بیفته.

          
رای نمیدیم چون برای حکومت مشروعیت ساخته نشه؟ کدوم دیکتاتوری دنیا هست که مدعی انتخابات کم شور باشه؟ اصلا معمولا آمار‌های منتشره صندوق با سطح دیکتاتوری نسبت مستقیم داره. بطور مثال مشارکت اعلام شده عمومی‌ در انتخابات ریاست جمهوری ترکمنستان ۹۷ درصد بود. توضیحش هم ساده است: باید برای یک حکومت مشروعیت ساخت، مخصوصا وقتی‌ که در مورد آن شک وجود داشته باشد. و در کنار اینها: این انتخابات تجمیع شده است، یعنی‌ به هر حال مشارکت ۶۰-۷۰ درصد بدون تقلب را خواهیم داشت، پس چه بهتر از دلش تلاش کنیم نتیجه دلخواه را حاصل کنیم.
          
رای نمیدیم چون رئیس جمهور کاره‌ای نیست؟ همه تفاوت دوران خاتمی با احمدی‌نژاد، چه در بخش سیاسی، اقتصادی یا فرهنگ یا سیاست خارجی‌ حاصل تغییر یک رئیس جمهور است، وگرنه رهبر همان است که بود، سپاه همان است که بود و باقی‌ نهاد ها. همه تلاش حاکمان فعلی این است که به مردم القا کنند که خامنه‌ای کنترل کننده همه چیز است، اما واقعیات تاریخی‌ چیزی کاملا متفاوت بیان می‌کند.

رای نمیدیم چون نمی‌بریم؟ در اکثر نظرسنجی‌های معتبر ما یا اولیم، یا با فاصله کمی‌ دومیم، در حالیکه که سرعت رشد ما قابل ملاحظه است، برابر با مجموعه رشد همه کاندیداهای دیگر. و با توجه به آمار چهل درصدی تصمیم نگرفته ها، به یک فاصله زیاد با نفر دوم میتونیم فکر کنیم.

- در کنار این چهار دلیل بسیاری از دلیل‌های دیگر هستند که محترم اند. خیلی‌‌ها از حضور عزت مندانه در پای صندوق‌ها صحبت می‌کند، خیلی‌‌ها از پایبندی به ... . همه اینها درست است. انشا‌الله این صحبت‌ها و دلایل با صدای بلند بیان بشوند که انعکاس همین‌ها هم مبارک است. انشا‌الله روزی برسد که همه با هم، و در کنار هم تعیین کننده و تعریف کننده آینده کشور باشیم. 

۱۳۹۲ خرداد ۲۲, چهارشنبه

یک تفاوت امروز حضور نظرسنجی هاست

یکی‌ دیگر از تفاوت‌های امروز و سال ۸۸ افزایش نفوذ اجتماعی "نظرسنجی" هاست. با آنکه به سبب محدودیت و ممانعت‌های شدید حاکمیت بر سر انجام نظرسنجی‌های آزاد و غیر مجاز بودن نظرسنجی‌های خصوصی، همچنین خطای ناشی‌ از ارائه نادرست اطلاعات توسط جامعه مورد بررسی، اصولا نظرسنجی‌ها خطای زیادی دارند، با اینحال با افزایش کمیت و کیفیت، امروز این نظرسنجی بیشتر مورد استناد و اقبالند و مردم بواسطه پیگیری، تصویری روشن تر از شرایط نامزدها در ردهبندی آرا دارند، و این کار حکومت را برای خیانت در شمارش و اعلام نتایج می‌بندد.


- یک مشکل سال ۸۸ این بود که واقعا تصویر واحد و درستی‌ از حجم سبد رایی نامزدها در دست نبود و نتایج نظرسنجی تنها کارکرد ستادی داشت. امروز آمارها مورد استناد مردم در سطح جامعه و همچنین کاربر‌های جوامع مجازی است.

- با آنکه نتایج نظرسنجی‌ها هنوز متفاوت است، اما با نزدیک شدن به انتخابات یک روند همگرائی معنا دار مابین آنها مشاهده میشود. بطور مثال در نظرسنجی‌های شبکه ایران (نزدیک به احمدی‌نژاد) و ایپوس (مستقل)، از امروز کمیت آرا حسن روحانی از قالیباف پیشی‌ گرفت، با درصد هایی‌ تقریبا نزدیک بهم.

- نکته دیگر تفاوت نظرسنجی‌های وبسایت‌های خبری - تحلیلی و نظرسنجی‌های تخصصی است. خصوصیت نظرسنجی‌های وبسایت‌های خبری محدودیت کیفیت مخاطبین است، بطوریکه هر وبسایت مخاطبین خاص و محدود خود را دارد که باعث میشود کمتر مورد استناد قرار بگیرند. اما نظرسنجی‌های میدانی، یا نظرسنجی‌هایی‌ که توسط نهاد‌های تخصصی انجام میشود کمتر تحت تاثیر این خطا هستند. 

۱۳۹۲ خرداد ۱۹, یکشنبه

در حاشیه اخبار بررسی مجدد صلاحیت حسن روحانی؛ وقتی‌ یک خبر نفس یک کمپین انتخاباتی را می‌گیرد

در یک حرکت هماهنگ، گروهی از وبسایت‌های نزدیک به جناح اصولگرا از جمله فارس نیوز اقدام به انتشار خبری به نقل از منابع ناشناس کردند که در آن از احتمال بررسی مجدد صلاحیت دکتر حسن روحانی سخن به میان آمده است. در بیان علت‌های آن به حمایت‌های تلویحی این نامزد از آنچه که آنها سران فتنه می‌نامند، همچنین اتفاقات حادث شده در کمپین‌های ایشان و البته آنچه که درز اطلاعات امنیتی نامیده میشود، نام برده شده است. هیچ پایگاه خبری تا این لحظه آدرسی بهتر از عنوان "منابع ناشناس" به عنوان منبع این خبر گزاف نداده است که البته چیزی از این موضوع کم نمیکند که طبق ماده ۵۸ فصل پنجم "قانون انتخابات رياست جمهوري اسلامي" ، شورای نگهبان حتا پس از سپری شدن موعد احراز صلاحیت‌ها هم میتواند اقدام به رد صلاحیت یک نامزد انتخاباتی کند، موردی که چندین بار در سطح بررسی نمایندگان مجلس اتفاق افتاده است. به علت شرایط پیچیده این روزهای فضای سیاسی ایران، تا زمان برگزاری نشست خبری عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، امکان حدوث هیچ اتفاق عجیب و غریبی را از ذهن نمی‌توان از ذهن دور دانست. اما فارغ از میزان صحت این خبر اجازه بدهید نتایج و تاثیرات این خبر بر آرایش کمپین انتخاباتی حامی‌ این نامزد، و در سطحی بالاتر فضای کلی‌ انتخابات و ایران را بررسی کنیم:

از الان تا جلسه خبری سخنگوی شورای نگهبان:
- اولین تاثیر در سطح نیروهای فعال ستادی است: اولین اتفاق تمرکز کلّ مجموعه نیروهای حامی‌ دکتر دکتر حسن روحانی و مجموعه کمپین انتخاباتی ایشان بر روی این خبر و غفلت از امور انتخابات و نتیجتاً، توقف کامل روند تبلیغات و پیشرفت است: تا پایان امروز هیچ کاری غیر از بحث در مورد میزان صحت این خبر و احیانا بحث‌های درون گروهی حول محور میزان احتمال و چرایی این عمل نخواهد شد، و این یعنی‌ انتظار، یعنی‌ عدم تلاش برای جذب، مخصوصا در شرایطی که یک صف طولانی‌ در جامعه وجود دارد که یحتمل میخواهند در انتخابات شرکت کنند و هنوز انتخاب نکرده اند.
- تاثیر بعدی در سطح نیروهای مشورتی اصلاح طلبان است: در حالیکه که نیروهای اصلاح طلب گردهم می‌آیند تا در مورد اجماع و کناره گیری یک کاندیدا بحث کنند، آنهم در حالیکه که احتمال قدرتمند تر ماندن حسن روحانی است، بناگاه این شایعه در همان ساعت می‌پیچد. چه اتفاقی‌ می‌افتاد؟ همه چیز متوقف میشود. کسی‌ نمی‌خواهد بدون علم و اشراف بر نتیجه این اتفاق مهم وارد گود تصمیم گیری شود.
- تاثیر سوم در سطح نیروهای اجتماعی جذب شده است: تخریب چهره اقتداری است که این نامزد در مناظره آخر نشان داد: کاندیدایی که سرنوشتش در دستان کسانی‌ است که در ذهن بخش بزرگی‌ از حامیانش، ایشان قرار است مقابل‌شان قد علم کند. معین ۸۴ که یاد مان هست.
- تاثیر چهارم در سطح نیروهای در صف پیوستن به کمپین‌های انتخاباتی است: تعلیق در شرایط و بالطبع آن فعالیت یک کاندیدا یعنی‌ توقف جذابیت، یعنی‌ بالا آمدن گزینه‌های بعدی، مخصوصا برای کاندیدایی که همه امید موفقیتش به جذب همین دسته است.

از زمان انتشار خبر جلسه تا چندین ساعت پس از آن: فرض را میگذاریم بر تکذیب یا اشتباه درآمدن این خبر، چرا که اگر این خبر اتفاق بیفتد کمپین انتخاباتی برای بسیاری به پایان خواهد رسید، حتا برای بخش بزرگی‌ از نیروهای حامی‌ عارف
- اولین اتفاق بعد از این نشست خبری و تکذیب این خبر، ایجاد موج مثبت تبریک و ذهنیت فتحی است که در جامعه مجازی و غیر مجازی شکل می‌گیرد. مثبت است، اما نه تا جایی‌ که بدانیم که فقط کسانی‌ را شامل شود که قبلا در این کمپین بوده اند. روند جذبی و مثبت این خبر تنها جامعه‌ای را در بر می‌گیرد که قبلا در این کمپین حضور داشته اند؛ در بهترین حالت به نقطه سر به سر ۲۴ ساعت قبل خواهد رسید؛ ملت به هم تبریک خواهند گفت و احتمالا پوستر و بازار شایعاتی که حول این راه خواهد افتاد، اما کمپین را به پیش نخواهد برد

و در نهایت دوره بعد از سپری شدن این موج تا روز انتخابات:
- مهمترین تاثیر این اتفاق و خبر بر کمپین انتخاباتی این نامزد ابتداً ایجاد بحث‌های تحلیل و تقابل‌های فرسایشی حول محور این اتفاق است: عده‌ای یادآور خواهند شد که به روز انتخابات رسیدن ایشان ارجحیت دارد و گروهی استدلال خواهند کرد که باید حرف‌ها گفته شود. گروهی ادعا خواهند کرد که شورای نگهبان اخطار داده و ناظر بر شرایط است و باید جلوی آنچه که تندروی و افراط است گرفته شود و باید خودمان، دست بکار نظارت و سانسور شویم و طرف مقابل استدلالات معکوس. به هر حال نتیجه ریزش است، چه در نیروهای ستادی و چه در بدنه اجتماعی.
- تاثیر بعدی شیفت کامل فضای انتخاباتی به قسمی است که رضایت شورای نگهبان هم تبدیل به یکی‌ از اولویت‌ها میشود. تمرکز از بحث جذب آرا (که اولین و آخرین وظیفه یک کمپین است)، به بحث ماندن در عرصه انتخابات تقلیل می‌یابد، چیزی که کاملا خودکار در سطح ‌ستاد‌ها انجام خواهد شد.

به هر حال، باید تا چند ساعت دیگه صبر کرد و بعد تحلیل کرد، اما با توجه به شرایط، تحلیل نویسنده این است که ضرر‌های ناشی‌ از انتشار این خبر و عدم تکذیب آن و تعلیق بدنبال آن، کمتر از رد صلاحیت نیست. اما در شرایط امروز ایران که روابط نامشخص در جریان درون قدرت و رفتار‌های عجیب مردم در سطح اجتماع بستری غریب برای اتفاقات خارقالعاده ایجاد کرده، کسی‌ چه می‌داند که فردا چه میشود. شاید همین فردا از دل این خبر یک موج بلند شد، هر چند که بسیار دور از ذهن است.






۱۳۹۲ خرداد ۱۷, جمعه

شوره زار: در جواب بخشی از دوستان که می‌‌پرسند؛ من هم سوال دارم

سوال دارم؛ نفیی نیست، در جواب بحث‌های نفیی دوستان است: شخصا فکر نمیکنم که کسی‌ از دوستان شک داشته باشه که "حصر" مساله شخصی‌ کسی‌ مثل من است و فارغ از بستگی‌های سیاسی، "میرحسین" یک اتفاق مهم در زندگی‌ کسی‌ چون من. بحث ما و میرحسین حکایت مصلحت سنجی‌های سیاسی هم نبود: "ما" میرحسین و به عنوان یکی رهبر سیاسی قبول داشته و داریم، به عنوان کسی‌ که حرف ما را زد و ما هم از قرائت سیاسی ایشان دفاع کرده و باز هم می‌کنیم، به عبارتی زاویه دفاع کسی‌ مثل من از ایشان تنها "حقوق بشری" نیست، اصلا این نیست که "یک آدم اسیر شده که باید آزاد شود"، نه، ما آزادی میرحسین را به معنای برائت ایشان از اتهام‌ها و تلاش برای برآورده کردن مطالبات بیان شده ایشان (که البته متعلق به ما هم هست) می‌دانیم. اصلا هم وارد این بحث نمی‌شم که کسی‌ مثل من از کی‌ و کجا و به چه طریق از میرحسین، خواست‌ها و شعارها و روش سیاست ورزی ایشان دفاع کردیم، و اینکه دوستانی که بنام میرحسین الان به بسیاری از ما حمله میکنند موضع‌شان نسبت به اندیشه‌های میرحسین چگونه بوده و هست. در این مسیر، در این چهار سال هم خیلی‌ کارها کردیم: تجمع شرکت کردیم، شعار نویسی کردیم، کار تشکیلاتی کردیم، نهاد سازی کردیم، سعی‌ کردی نشریه بزنیم، به هم بپیوندیم، یک شبکه تشکیل بدیم، ...، به عبارتی بخش بزرگی‌ از زندگی‌ شخصی‌ مان را وقف این قضیه کردیم، وقف کسانی‌ که همه زندگی‌‌شان را نثار ملت کردند. نتایج بدی هم نگرفتیم، اما به هر حال کافی‌ تشخیص‌شان ندادیم.

از طرفی‌، ما سیاسی هستیم، سیاسی به این معنا که سالهاست که در حال مشاهده اتفاقات جاری ایرانیم. به ما می‌گویید "اصلاح طلبان حکومتی". چرا؟ چون اسطوره‌های سیاسی ما سالها در حکومت و نهاد‌های قدرت به خلق الله خدمت کرده اند. پس ما می‌دانیم قدرت در ایران چیست و چگونه است، ما می‌دانیم خامنه‌ای کیست و چه کارهایی میتواند کند، ما میدانیم سپاه چیست و چه ابزارهایی دارد، ما می‌دانیم مسجد کجاست، حلقه‌های صالحین در حال انجام چه هستند، شبکه‌های تشکیل شده کجاها به هم پیوند میخورند، ...، و از همه مهمتر: ما می‌دانیم انتخابات چیست و مهندسی‌ آن به چه طریقی انجام میشود، که این ماییم که سالها قربانی آن بودیم. پس ما را متهم به ندانستن نکنید، ما را متهم به ندیدن نکنید که هیچ بخشی از منتقدان به اندازه ما با ساختار قدرت در ایران آشنا نیست.

حالا، بسیاری از ما با یک شعار و یک مطالبه دو شقه شده ایم: با یک شعار مشترک بخشی از ما در انتخابات شرکت نمیکنند و بخشی میکنند. در پناه این همه وقت همزیستی‌ و افتخار بحث، زاویه نگاه هم و درک می‌کنیم و محترم میدانیم؛ با هم بحث زیادی نداریم، به هم نمیپردازیم، چون می‌دانیم که یک چیز می‌خواهیم، فقط سلیقه سیاسی مان متفاوت است. اما این میان دوستانی هستند که از حلقه‌های خارجی‌ تر وارد میشوند و بلافاصله با ابزار حصر و بنام اسیران محصور ما را به چالش میکشند. سوال مشخص من این است: دقیقا از این بحث‌ها بدنبال چه هستید؟ در این اقناع ما چه سودی می‌بینید؟ کمکی‌ به مطالبات ادعایی شما می‌کند؟ معتقدید شرکت در انتخابات بی‌ فایده است و آنها خود انتخاب میکنند؟ بسیار خوب، پس شرکت یا عدم شرکت ما هم توفیری ندارد که آنها که قادرند که نامزد از صندوق در بیاورند، آمار‌ها قادرند بالا و پایین کنند. معتقدید نباید رای داد تا مشروعیت بالا نرود؟ می‌گویم میدانید "تجمیع" انتخابات چیست و چه نتایجی به دنبال دارد؟ چرا حاکمیت اینکار را کرد؟ چون نمی‌خواست دغدغه مشارکت عمومی‌ داشته باشد، یک پروژه صدرصد موفق. اصلا یک سوال کلیشه: من نمیخواهم رای بدهم، حصر هم برایم مهم است، دقیقا باید چه کاری انجام بدهم؟ این رای دادن کسی‌ مثل من چه ضرری برای آن دارد؟

من زاویه نگاه کسانی‌ که از داخل مجموعه‌های اصلاح طلب بحث میکنند که "حمایت اصلاح طلبان از یک نامزد و ورود به انتخابات آسیب‌های بلند مدت دارد" را درک می‌کنم و فارغ از موافقت یا مخالفت، به شدت وارد می‌دانم. من نوع نگاه دوستانی که از اصول اصلاح طلبی صحبت میکنند و عزت مندی را میفهمم و همراهم. اما صحبت‌های کسانی‌ که هیچگاه دغدغه اصلاح طلبان و عزت و حرمت و آبرو‌شان را نداشته اند نمی‌فهمم، جدا نمی‌فهمم.

این انتخابات هم خواهد گذشت و فردای انتخابات ما در همین سطح باقی‌ خواهیم ماند که نه پیروزی ما ما را به عرش خواهد برد و نه شکست مان به جایی‌ پایین تر از همین فرش. باشد که به طریقی عمل کنیم که فردای روز شرمنده خودمان نباشیم. 

حکایت آسیابانی که هیچ ربطی‌ به جلیلی و احمدی‌نژاد نداره

می‌خوام یک حکایت بگم: تو یک شهری یک آسیابانی زندگی‌ میکرد که موجود ناجنسی بود، هر کیسه گندمی که پیشش میبردند نصفش و به عنوان اجرت برمی‌داشت و چون در شهر آسیاب دیگه‌ای نبود مردم تنها به فحش و نفرین قانع بودند.
زد و آسیابان به بستر بیماری افتاد، در حالت احتضار فرزند و وارثش و خواست و تنها یک خواسته طلب کرد که: پسرم، من تو این دنیا بدی زیاد کردم و نفرین‌های زیادی شنیدم. وصیت و خواست من اینه که تا میتونی‌ برای من "پدر خدا بیامرزی" بگیری، از هر راهی‌ که بلدی. و جان به جان تسلیم کرد و تشریف نامبارکش و برد اون دنیا.
و اما پسر از فردا آسیاب و باز کرد و اینبار بجای نصف، سه چهارم گندم و به عنوان اجرت برداشت. و مردمی که هی‌ نفرین میکردند و تکرار که: "باز خدا پدر پدرت و بیامرزه که با همه بی‌ معرفتی، همش نصفش و برمیداشت"
پینوشت: این داستان هیچ ربطی‌ به جلیلی و احمدی‌نژاد نداره!!!

حاشیه‌ای بر جدال هشت نامزد در مناظره امروز؛ حداد حتا به اندازه غرضی هم موفق نبود

قالیباف: بازنده بزرگ امروز قالیباف بود که با همون بیان گیرای و قدرتمند شروع کرد، اما در عرض پنج دقیقه، در تقابل با حسن روحانی همه چیز از جمله اعتماد بنفسش را باخت و به هیچ تبدیل شد. از اون هبیت پوشالی‌اش در پایان نعش باقی‌ ماند که با بیل هم نمی‌شد از زمین جمع‌اش کرد. دکترِ سردار آمده بود با یک قمار زهر فیلم پخش شده بر علیه‌اش را بگیرد، اما در پایان صدای محزون و کم فروغش خبر از برده و باخته‌اش داشت.
جلیلی: مدیریت انقلابی، تقابل انقلابی، ... . کپسولی حرفش این است که اگر از موضع تنش زدایی با دنیا وارد مراوده بشیم، باخته ایم. باید ابتکار عمل بحران زایی در دستان ما باشد. امروز با تدارکات آمده بود، با اطلاعات، با رفرنس، اما برای زمین خوردن احتیاج به زحمت چندانی از طرف نامزد‌های منتسب به اصلاح طلبی نداشت، زحمتش و ولایتی و رضایی کشیدند. به هر حال وقتی‌ از موضع نفی همه گذشته کشور وارد میشوید (به مانند احمدی‌نژاد) نمیتوانید انتظار داشته باشید دیگر مسئولین سابق تنها نظاره تان کنند.
روحانی: خنثا شروع کرد، اما در تقابل با قالیباف ، با بیانی‌ قوی و به سرمایه اطلاعاتی‌ سالها فعالیت در شورای عالی‌ ملی‌، در عرض چند دقیقه تبدیل به چهره اول مناظره امروز شد: حرفی‌ زد و قدرتمند و قاطع پشت حرفهایش ایستاد، از سرمایه‌های سال‌های هاشمی و خاتمی دفاع کرد و علیرغم اینکه بارها تاکید کرد که سینه پردردی دارد که نمی‌تواند باز کند، اما چند چشمه آمد که برای تمام کردن قالیباف و موضع ضعف قرار دادن رضایی کفایت میکرد.
غرضی: سردرگم، پریشان، با فریاد. مرد آرام و تا حدودی منطقی‌ مناظره قبلی‌ امروز با وجهه‌ای متفاوت آمد: آمده بود جلب توجه کند، با فریاد، با دشمنی، با به چالش کشیدن. شاید از جوک‌های این چند وقته ناراحت بود، به هر حال استراتژی امروزش خوراک چند وقت آینده خیلی‌‌ها را تامین کرد.
رضایی: همه تلاش این روزهای رضایی صرف این شده است که خود را فراتر از منازعه اصلاحطلب - اصولگرا نشان دهد، سعی‌ کرد برنه این دوقطبی باشد، اما امروز حرف‌هایی‌ زد که باعث شد که برای چند دقیقه در تقابل با همه کاندیداها، از جلیلی تا ولایتی و روحانی قرار بگیرد تا جایی‌ که متهم به درز اطلاعات امنیتی هم شد. کمی‌ مضطرب و مشوش بود.
ولایتی: مردی که امروز متفاوت آمد. در حوزه سیاست خارجی‌ صاحب نظر است، به شدت منتقد شرایط قبلی‌ است، اما در حوزه داخلی‌ با آنکه کم صحبت کرد، اما نشان داد فرق چندانی با باقی‌ نامزد‌های اصولگرا ندارد، با آنکه سطحش متفاوت است. امروز قوی بود و بی‌ ملاحظه.
عارف: تنها کاندیدایی که خود را صریحاً اصلاح طلب مینامد هنوز از ضعف بیان و شجاعت رنج میبرد، با آنکه هر گاه صحبت می‌کند می‌توان عقلانیت در صحبت و دقت در برنامه گذاری‌ها و نکته بینی‌ در آسیب شناسی‌‌ها را دید. از دستگیری‌ها انتقاد کرد و صریحاً از روند‌های خلاف قانون در تخریب دولت‌های قبلی‌ انتقاد کرد و هر جا لازم دید در حمایت از روحانی، دیگر کاندیدای نزدیک به خود ورود کرد. در ماموریتش موفق بود، با آنکه بارها با سکوت از تله‌ها فرار کرد.
حداد عادل: بازنده امروز، نخودی بازی. خیلی‌ جاها سعی‌ کرد که با رادیکال صحبت کردن، حتا اشاره به میرحسین از این حالت منفعل خارج شود، اما به اندازه غرضی هم موفق نبود.