۱۳۹۲ خرداد ۱۷, جمعه

شوره زار: در جواب بخشی از دوستان که می‌‌پرسند؛ من هم سوال دارم

سوال دارم؛ نفیی نیست، در جواب بحث‌های نفیی دوستان است: شخصا فکر نمیکنم که کسی‌ از دوستان شک داشته باشه که "حصر" مساله شخصی‌ کسی‌ مثل من است و فارغ از بستگی‌های سیاسی، "میرحسین" یک اتفاق مهم در زندگی‌ کسی‌ چون من. بحث ما و میرحسین حکایت مصلحت سنجی‌های سیاسی هم نبود: "ما" میرحسین و به عنوان یکی رهبر سیاسی قبول داشته و داریم، به عنوان کسی‌ که حرف ما را زد و ما هم از قرائت سیاسی ایشان دفاع کرده و باز هم می‌کنیم، به عبارتی زاویه دفاع کسی‌ مثل من از ایشان تنها "حقوق بشری" نیست، اصلا این نیست که "یک آدم اسیر شده که باید آزاد شود"، نه، ما آزادی میرحسین را به معنای برائت ایشان از اتهام‌ها و تلاش برای برآورده کردن مطالبات بیان شده ایشان (که البته متعلق به ما هم هست) می‌دانیم. اصلا هم وارد این بحث نمی‌شم که کسی‌ مثل من از کی‌ و کجا و به چه طریق از میرحسین، خواست‌ها و شعارها و روش سیاست ورزی ایشان دفاع کردیم، و اینکه دوستانی که بنام میرحسین الان به بسیاری از ما حمله میکنند موضع‌شان نسبت به اندیشه‌های میرحسین چگونه بوده و هست. در این مسیر، در این چهار سال هم خیلی‌ کارها کردیم: تجمع شرکت کردیم، شعار نویسی کردیم، کار تشکیلاتی کردیم، نهاد سازی کردیم، سعی‌ کردی نشریه بزنیم، به هم بپیوندیم، یک شبکه تشکیل بدیم، ...، به عبارتی بخش بزرگی‌ از زندگی‌ شخصی‌ مان را وقف این قضیه کردیم، وقف کسانی‌ که همه زندگی‌‌شان را نثار ملت کردند. نتایج بدی هم نگرفتیم، اما به هر حال کافی‌ تشخیص‌شان ندادیم.

از طرفی‌، ما سیاسی هستیم، سیاسی به این معنا که سالهاست که در حال مشاهده اتفاقات جاری ایرانیم. به ما می‌گویید "اصلاح طلبان حکومتی". چرا؟ چون اسطوره‌های سیاسی ما سالها در حکومت و نهاد‌های قدرت به خلق الله خدمت کرده اند. پس ما می‌دانیم قدرت در ایران چیست و چگونه است، ما می‌دانیم خامنه‌ای کیست و چه کارهایی میتواند کند، ما میدانیم سپاه چیست و چه ابزارهایی دارد، ما می‌دانیم مسجد کجاست، حلقه‌های صالحین در حال انجام چه هستند، شبکه‌های تشکیل شده کجاها به هم پیوند میخورند، ...، و از همه مهمتر: ما می‌دانیم انتخابات چیست و مهندسی‌ آن به چه طریقی انجام میشود، که این ماییم که سالها قربانی آن بودیم. پس ما را متهم به ندانستن نکنید، ما را متهم به ندیدن نکنید که هیچ بخشی از منتقدان به اندازه ما با ساختار قدرت در ایران آشنا نیست.

حالا، بسیاری از ما با یک شعار و یک مطالبه دو شقه شده ایم: با یک شعار مشترک بخشی از ما در انتخابات شرکت نمیکنند و بخشی میکنند. در پناه این همه وقت همزیستی‌ و افتخار بحث، زاویه نگاه هم و درک می‌کنیم و محترم میدانیم؛ با هم بحث زیادی نداریم، به هم نمیپردازیم، چون می‌دانیم که یک چیز می‌خواهیم، فقط سلیقه سیاسی مان متفاوت است. اما این میان دوستانی هستند که از حلقه‌های خارجی‌ تر وارد میشوند و بلافاصله با ابزار حصر و بنام اسیران محصور ما را به چالش میکشند. سوال مشخص من این است: دقیقا از این بحث‌ها بدنبال چه هستید؟ در این اقناع ما چه سودی می‌بینید؟ کمکی‌ به مطالبات ادعایی شما می‌کند؟ معتقدید شرکت در انتخابات بی‌ فایده است و آنها خود انتخاب میکنند؟ بسیار خوب، پس شرکت یا عدم شرکت ما هم توفیری ندارد که آنها که قادرند که نامزد از صندوق در بیاورند، آمار‌ها قادرند بالا و پایین کنند. معتقدید نباید رای داد تا مشروعیت بالا نرود؟ می‌گویم میدانید "تجمیع" انتخابات چیست و چه نتایجی به دنبال دارد؟ چرا حاکمیت اینکار را کرد؟ چون نمی‌خواست دغدغه مشارکت عمومی‌ داشته باشد، یک پروژه صدرصد موفق. اصلا یک سوال کلیشه: من نمیخواهم رای بدهم، حصر هم برایم مهم است، دقیقا باید چه کاری انجام بدهم؟ این رای دادن کسی‌ مثل من چه ضرری برای آن دارد؟

من زاویه نگاه کسانی‌ که از داخل مجموعه‌های اصلاح طلب بحث میکنند که "حمایت اصلاح طلبان از یک نامزد و ورود به انتخابات آسیب‌های بلند مدت دارد" را درک می‌کنم و فارغ از موافقت یا مخالفت، به شدت وارد می‌دانم. من نوع نگاه دوستانی که از اصول اصلاح طلبی صحبت میکنند و عزت مندی را میفهمم و همراهم. اما صحبت‌های کسانی‌ که هیچگاه دغدغه اصلاح طلبان و عزت و حرمت و آبرو‌شان را نداشته اند نمی‌فهمم، جدا نمی‌فهمم.

این انتخابات هم خواهد گذشت و فردای انتخابات ما در همین سطح باقی‌ خواهیم ماند که نه پیروزی ما ما را به عرش خواهد برد و نه شکست مان به جایی‌ پایین تر از همین فرش. باشد که به طریقی عمل کنیم که فردای روز شرمنده خودمان نباشیم. 

۱ نظر:

  1. اگر بخواهيد در گقتمان اصلاح طلبي بحث كنيد دو ديدگاه كلي وجود دارد يكي ديدگاه موسوي خوئيني ها و دومي گزينه مشاركت.
    صحبتهاي موسوي خوئيني ها منطقي تر به نظر مي رسد شايد به همين دليل تا به امروز ائتلاف شكل نگرفته ، نشانه ها فراوانند عدم صلاحيت هاشمي ، دستگيري هاي اخير ، رفتار صدا و سيما در بخش اخبار مربوط به مناظره سوم (دز حالي كه نقد اصلي روي شخص جليلي بود حتي يك انتقاد از او را به تصوير نكشيد) و نكته مهم ديگر حتي در صورت انتخاب شدن رئيس جمهور اصلاح طلب با اين فضا چه كاري مي تواند انجام بدهد
    وقتي اين دلايل را مي بينم واقع در راي دادن بي رمق مي شوم ولي تنها به دو دليل بايد شركت كرد اولا تحريم انتخابات عيچ حسني مطلقا هيچ حسني ندارد (چون اين در بهترين حالت خواسته احساسي مردم و خواسته اپوزيسيون بي عمل و بي برنامه خارجيست) و بايد از حداقل شانس استفاده كرد . دوما در صورت مشاركت منجر به پيروزي اصلاحات و تقلب مجدد(كه بهترين حالت ممكن است) گروه ديگري از حاكميت جدا شده و به مردم مي پيوندند

    پاسخحذف