منبع کاریکاتور |
"در نهایت این اسراییلیها و فلسطینیان هستند نه ما که باید درباره مسائل مورد اختلاف توافق کنند: مرز و امنیت، آوارگان و بیت المقدس." اینها قسمتهایی از صحبتهای باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا است که در ادامه هشداری بیان شد که به سران فلسطین داد که "هیچ میانبری برای تاسیس کشور مستقل در کار نیست". با این جمله ایشان عملا در برابر لایحهای که در روزهای آینده با محتوای تشکیل و به رسمیت شناختن کشور فلسطین قرار است در صحن سازمان ملل مطرح شود موضع گرفت. به بهانه بی طرفی و با این استدلال که این مشکل باید در قالب مذاکرات دوجانبه اسرائیل - فلسطین حل و فصل شود ، عملا حق سازمان ملل و دیگر کشورهای جهان را برای ورود به مسالهای که طرفین آن نه دو کشور همتراز، که ملتی بی خانه و سنگ بدست، در برابر پنجمین کشور دارای ارتش قدرتمند دنیا است نقض کرد. کشوری که یکی از نمادهای آپارتاید دولتی است: حقوق اقلیتها در آن نقض میشود و عملا ترور ابزاری است در خدمت آن دولت، به معاهدات بینالمللی پایبند نیست و عملا هر آنچه که مخالف با امیال و خواستههای خود باشد راد میکند و نقض میکند، میخواهد قطعنامه سازمان ملل باشد یا تعهدی الزام آور.
فارغ از اینکه این نوع بیانِ آمریکا نه تنها بی طرفی نیست که عملا دفاعی یک جانبه و آشکار از اسرائیل در مقابل فلسطینی است که شش دهه است نماد مظلومیت و مبارزهای ناکام است، سوألی که پیش میاید این است که چیست دلیل این معیارهای دوگانه و متناقض آمریکا در قبل کشورهای دنیا در شرایط تقریبا مشابه؟ چگونه بود که جامعه جهانی و در راس آن آمریکا در قضیه سودان آنگونه ورود میکند، در ماجرای یوگوسلاوی آنگونه نیرو گسیل میکند، در جریان حمله عراق به کویت چنان لشکر کشی راه میاندازد، ولی اینجا در مقابل طرح تاسیس کشور فلسطین اینگونه اعلام موضع میکند؟ با این اوصاف ما حق نداریم که آمریکا را به عدم صداقت متهم کنیم؟ حق نداریم که به دیپلماسی آمریکا به دیده شک بنگریم؟ حق نداریم که حق بدیم به ملتهایی که به آمریکا به چشم کشوری در خدمت اهداف اسرائیل مینگرند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر