امروز پس از مدتی بی هدف قدم زدن در اینترنت، ناخواسته، گذرم افتاد به وبسایت یک خبرگزاری که بارها اسمش رو شنیده بودم، خبرگزاری پرچم، مکانی که از آن به عنوان یکی از منابع نزدیک به دولت در رسانهها یاد میشود! دلم نیومد دوستان رو بی نصیب بذارم. چند عکس گرفتم و تصویر ترکیبی ساختم و گذشتم و شروع کردم به پیدا کردن یک مختصر توضیح و سختی کار از اینجا شروع شد.
خواستم در مورد حرمت قلم بنویسم و حرمتداری خبرنگاری، خواستم در مورد لزوم رعایت اخلاق مرسوم در این عرصه بنویسم، خواستم بنویسم که فارغ از عقیده، فارغ از اختلاف دیدگاه و تنها بر اساس اعتقاد مشترک به قبح دروغ، قبح هتک حرمت، قبح همه آن چیزهایی که انسانیت یک نفر را زایل میسازه، تنها بر اساس این اعتقادات حداقلی لازم است یک سری اصول را محترم بداریم، خواستم بنویسم ... . افسوس!!! خیلی چیزها میخواستم بنویسم که ننوشتم، دیدم بی فایده است، بی معناست از اخلاق سخن گفتن، برای کسانی که انسانیتی که هدف اخلاق است برایشان بی معناست! دیدم آب در هاون کوبیدن است سخن گفتن از حرمت قلم، برای کسانی که اصلا آمده اند که قلم و میوه آن، دانایی، را به تاراج ببرند! دیدم حماقت است که برایشان توضیح دهم که انسان حرمت دارد در حالیکه که اصلا انسان شکل گرفته در ذهن آنها آنها با انسان من متفاوت است که مگر انسان من میتواند اینگونه همه چیز را زیر پا بگذرد! افسوس که نشد، تصویر را پاک کردم و یک تصویر جدید ساختم از دو خبری که شاید قسمتی از هویت این خبرگزاری!!! را نشان میدهد. دوستان را دعوت میکنم از این بازار مکاره دیدن کنند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر