ا
از نظام عبور کنیم؟ سوالی که مدتهاست ذهن کسانی همانند من رو مشغول ساخته و دقیقا از فردا روز انتخابات به کرار این سوال را از خود پرسیده ایم بی نتیجه و تنها جواب را فقط به تاخیر انداخته ایم، کسانی همانند من، نه دلبسته نظام که ناامید از گزینههای دیگر، کسانی که مشکل کار را نه از نظام و ساختارهای شکل گرفته بر آن که از مردم و فرهنگ و مولفههای فرهنگ ساز و حکومت سازی میدانند که ذاتی مستقل از نوع حکومت دارند، که در هر نوع حکومتی، هنگامی که بستر را مناسب بیابند رشد میکنند، شاخه میگسترند و در نهایت وجود خود را به حکومت تحمیل میکنند. استدلالهای ما برای عدم گذر از نظام و اتفاقا تلاش در جهت حفظ آن، غیر از مورد بالا، اعتقاد به وجود سطحی از دموکراسی، هر چند ابتدایی، در قانون و ساختار شکل گرفته در آن و در عملکرد بیرونی آن بود، نه آنقدر کافی که به رضایت عمومی در بین مردم و روشنفکران منتهی شود و نه آنقدر ناچیز که به اخراج بخشی از بدنه نیروهای فعال متعهد به دموکراسی از داخل مجموعه شود که با وجود اتفاقات اخیر (۱) خود به خود منتفی است. بعد از گذشت این دو ماه و نظاره این رویداد ها، بر کسانی همانند من اثبات شد که این نظام، با وجود تقسیم فعلی قدرت بین شخصیتها و گروههای سیاسی مختلف (که هر کدام بیانگر و نماینده دیدگاه خاصی نسبت به گزارههایی همانند مردم، قدرت، روابط بین آنها و ...) فاقد ظرفیت ایجاد بستر مناسب برای رشد مردمسالاری در هر سطحی است این نتیجه گیری کسانی همانند من را به گزینهای به نام عبور سوق میدهد. در کنار این نتیجه گیری، مورد دیگری که نقشی به سزا در فرآیند تصمیم سازی ایفا میکند احترام به تشکیلات و تصمیمات منتج آن است، احترام و تعهدی که به ترتیب زمانی ابتدا ما را به شرکت در انتخاباتی که قویا در صحت آن شک داشتیم کشاند و سپس حمایت از شخص خاتمی، حمایت از موسوی (یا کروبی و یا هر گزینه دیگری)، عدم قبول نتیجه اعلام شده توسط دولت کودتا، انجام اعتراضهای مسالمت آمیز و استمرار آن تا بدین جا وادار کرد. ما آگاهیم که اگر تغییری شدنی باشند تنها در پناه یک کار گروهی امکان پذیر است و معتقدیم که اینکار تنها در پناه همکاری مردم و رهبرانی که برایند و عملگر یک اتاق فکر متعهد به آرمانهای جنبش هستند صورت خواهد پذیرفت. این همکاری یک پروسه طولانی مدت است (۲) در این مورد طرفین باید به نظرات و تصمیمات یکدیگر احترام بگذارند، رهبران بپذیرند که اصل خواست و خواهش مردم است و مردم بپذیرند که نهاد تصمیم ساز آن اتاق فکر و رهبران منتج آن هستند که در برهه فعلی هنوز این تشکیلات با توجه به هزینههای موجود به گزینه عبور از نظام با وجود نزدیکی نرسیده که این بزرگترین دلیل کسانی همانند من است برای عدم عبور با وجود همه این اتفاقات. موسوی، کروبی، خاتمی و نهادها و تشکیلاتی که اعتراضها و به طور کلی جنبش را نمایندگی میکنند هنوز آشکارا به عبور نرسیده اند و هنوز معتقدند که قادرند روابط درون حکومت را به سمتی سوق دهند که به بر آورده شدن خواست مردم منتهی شود و این بزرگترین حجت من و کسانی همانند من است برای ملتزم ماندن به ساختار و این التزام هیچ مغایرتی با تلاش در جهت متقاعد کردن تشکیلات به انجام آن در آینده ندارد. ۱- نظام احساس کرد که هزینههای نشی از تلاش در جهت حفظ چهره دمکراتیک نظام به نتایج آن نمیارزد، یک تصفیه حساب بزرگ انجام شد و مجموعه نیروهای مخالف تصفیه شدند ۲- حریف هم آگاه است که به شکست انجامیدن این روند، تنها در سایه شکست این همکاری امکان پذیر است و تمام تلاش خود را در جهت آن به کار خواهد بست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر