۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

آقایان تاج زاده، صفایی فراهانی، رمضان زاده، بهزاد عزیز، ......




آقایان تاج زاده، صفایی فراهانی، رمضان زاده، بهزاد عزیز، باستانی، عرب سرخی، جلایی پور، و حجاریان بزرگ، شما برندگان این بازی خواهید بود. چرخش روزگار بر مدار عدالت خواهد بود و روزی خواهد رسید که در حالی‌ که دوستارانتان بر دورتان حلقه زده اند روایت این نمایش احمقانه را بازگو خواهید کرد. تاج زاده عزیز، نم اشک لیاقت تو نیست که هنوز آرزوی دیدن صورت برافروخته و شنیدن سخنان آتشین تو را بر دل‌ دارم. صفایی فرانی، بزرگ مرد، این تو نیستی‌ که سرت باید بر زمین باشد، گردن بیافراز. و حجاریان، اظهار نامه مضحک را همه خواندند و همه در دل‌ به حماقت نگارنده خندیدند، همانند تو، که آگاهی‌ از آینده محتوم آن چیزی که به زودی بر سر اینان خواهد آمد

۱ نظر:

  1. دوست عزيزم

    ديشب بعداز 50 شب تلويزيون خانه را روشن كردمنه براي با خبر شدن از روند بيدادگاه فرمايشي غاصبين سرزمينم... كه براي ديدن چهره تكيده دوستاني كه تا همين ديروز،پريروز در كنارمان بودند... نوشته هايشان را در روزنامه ها به خانه ميبردم و ميهمان بحث هاي داغمان بودند... آره... دلم تنگ شده بود... براي رمضانزاده ،براي جريك پير... برا ي مرد ... بزرگمرد صفايي فراهاني و ناخودآگاه خاطره شواي شهر تهران و ازدحام جلوي بيمارستان سينا و سعيد حجاريان يادم آمد.چهره آرامشان را كه ديدم آرام شدم. صداي تلويزيون را mute كرده بودم تا مبادا بشنوم چيزي را كه سالها از اين عزيزان نشنيده ام.
    دوست عزيزم...
    خاطره رشدو بزرگ شدن اصلاحات را با تو و نوشته هاي همراهت ... از جلايي پور تا قوچاني ... از دانشگاه اينسر دنيا تا غربت اون سر به ياد آوردم . پس فردا پرچم سبز رو به ياد تو و همه روي قله دماوند نصب ميكنم. دعا كن برام!

    پاسخحذف