در آستانه دوم خرداد فضای سیاسی کشور باز هم در التهاب وقوع یک اتفاق مه الود است؛ کودتا گران در توهم خواباندن جنبش مخالفان نگران گوش بر زمین خوابانده اند تا مبادا کابوس بازگشت مردم به خیابانها به حقیقت بپیوندد و دستاندرکاران فعال جنبش سبز به راهکارهایی میاندیشند تا بازی را به گونهای بهتر پیش ببرند. و این میان چیزی که مسلم مینماید اهمیت داشتن دیدی واقع گرایانه به ابزارهای در دسترس و تقویت آنها به ترتیب اولویت است، که آنگاه که صحبت به جنبش سبز محدود میگردد لزوم توجه به امر اطلاع رسانی و افرینش رسانههای مناسب با شرایط فعلی به عنوان یک اولویت غیر قابل انکار رخ مینماید.
رمز موفقیت جنبش سبز در تعداد آن است، مدعی هستیم که ما اکثریت هستیم، مدعی هستیم که تفکر قالب ایران ما هستیم و اعتقاد به این عقیده منجر به تاکید بر تعداد میشود؛ تعداد شرکت کننده، تعداد آرای داده شده در نظر سنجیهای مختلف و غیره، ولی این مهم حادث نمیشود مگر در پناه هماهنگی گسترده که خود مستلزم اطلاع رسانی وسیع است، امری که با توجه به سرکوب و تحدید شدید رسانههای جمعی اعم از روزنامهها و وبسایتهای خبری و فشار روز افزون بر خبرنگاران امری محال مینماید، مشکلی که در مراحل مختلف گریبانگیر جنبش شد که با ابتکار و خلق رسانههای جدید از ظرفیت مشکل زائی آنها کاسته شد، رسانههایی که نه به اجازه دولت نیاز داشت و نه محتاج عمل گروههای حرفهای بود، هر کس با یک خودکار و یک استمپ و تعدادی اسکناس یک خبر رسان بود و هر دیوار با وجود یک فرد و یک اسپری رنگ یک رسانه.
در این یک سال کیست که بتواند نقشی که دیوارهای شهرمان و اسکناسهای در دستمان در کم اثر کردن توطئه حاکمیت در بستن مجراهای خواب رسانی را انکار کند، روزی نبود که روزنامهای بسته نشود، روزی نبود که خبر شکنجه خبرنگاری، مهاجرت عزیزی و محاکمه عقیدهای کوچههای شهرهایمان را درنوردد و که این همه نشان از عزم حاکمیت در به به اضمحلال کشانیدن معنای خبر و انکار حق دانستن دارد که عدم پیروزی آن، اگر از فداکاری اندک دست اندرکاران از زیر تیغ دررفته فعال در عرصه خبر بگذریم، تنها در سایه خلق همین رسانههای جدید امکان پذیر شده است.
و اینک بار دیگر در برابر یک آزمون قرار داریم، آزمونی که پیروزی در آن به منزلهٔ باطل کردن وهم حاکمیت در خواباندن صدای معترضان است و این میان باید صدای رسانههای خود را بار دیگر بلند سازیم. حضور هر ایرانی، فارغ از سنّ و جنسیت و تعلق طبقاتی یک یک گام به پیش است، به سمت به شکست منتهی کردن خیال باطل به یوغ استبداد کشانیدن ایران و ایرانی و این مهم میسّر نخواهد شد مگر در سایه ایجاد یک شور عمومی، یک حرکت اجتماعی. قلمهای خود را درآوریم و گروههای خود را تشکیل دهیم و رسانههای خود را به سخن درآوریم و به رویای "هر ایرانی یک رسانه" لباس واقعیت بپوشانیم
همه منتظر 22 خردادیم. اما باید از قبل به هم علامت بدهیم که آماده آن هستیم. پیشنهاد می کنم روز 2 خرداد دست به"پیاده روی سبز" بزنیم. در این روز از ساعت 17 تا 19 همه با نمادی سبز مثل پیراهن، روسری، مانتو یا شلوار سبز در خیابانها قدم بزنیم. نیازی به شعار دادن نیست. تنها حضور مهم است و دیده شدن. حتی اگر برخی نگران هستند می توانند از هر نماد سبزدیگری مثل تسبیح سبز، بطری های سبز رنگ یا ساکهای پلاستیکی سبز که در آن برای رد گم کردن چند چیز معمول قرار داده ایم استفاده کنند. هیچ شعاری نمی دهیم و فقط با دوستانمان در خیابانها راه می رویم. مهم دیدن و دیده شدن است. به هم لبخند می زنیم و تشکر می کنیم و اگر شرایط مهیا بود با دست علامت پیروزی نشان می دهیم. مطمئن باشید نمی توانند در تمام خیابانهای سطح شهر نیروهای گارد یا بسیج را قرار بدهند.
پاسخحذف