چند روز قبل به بیت شیخ یوسف صانعی حمله کردند، فردی که به زعم امام "... آدم برجستهای است در بین روحانیون، مرد عالمی است"، روحانی است که سالهاست جزو آیت عظام دسته بندی میشود و کسی در انتصاب فکری ایشان به امام خمینی شک ندارد! به بیت ایشان حمله کردند و در جلوی چشمان مأمورین انتظامی هر چه شکستنی بود را شکستند، از حرمت انسانیت و مرجعیت بگیرید تا قفسههای بیت! روز بعد از آن هم دفتر شیخ فقید، آیت الله منتظری میزبان بی حرمتی این آقایان بود که گاهی به نام گروه فشار، گاهی مردم حزب الله و گاهی جمعی از مردم ایثارگر خوانده میشوند، گروهی که فارغ از نامهای گوناگون، کسی به ارتباط آنها به بعضی مرکز امنیتی و نظامی شاکی ندارد و علناً هم از اعتراف به آن ابایی ندارند. گروهی که هشدار میدهند، تهدید میکنند و فریاد میزنند و بی هراس هر آنچه میخواهند میکنند. دستهای که ارتباط و انتصاب و ماهیت آنها موضوع این نوشتار نیست که خود موضوع صدها نوشته بوده و هست و حتا جزئیات آن اظهر مین الشمس است. به هر حال در یورش به بیت آیت الله منتظری اینبار اینها تنها نبودند که ماموران امنیتی نیز اینها را همراهی کردند. شیخ آزاده، مهدی کروبی هم از التفات عملی آقایان بی نصیب نماند و سید حسن خمینی، نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی هم دیگر هدف آقایان مدافع روحانیت و ولایت بود!
اتفاقات بالا تنها گوشهای از حوادثی است که در حاکمیت جمهوری اسلامی، در برهه فعلی اجازه وقوع دارد، حاکمانی که رسما و علناً دست از تظاهر کشیده اند و گروهی که در خوش بینانهترین حالت گمراه و خام اندیش اند را روانه کرده اند تا با شنیعترین ابزارهایی که حتا رژم سابق از بکارگیری آنها شرم داشت، دست به سرکوب روحانیت منتقد و مرجعیت بیدار بزنند، عملی که بارها در طول تاریخ حاکمان مختلف به آن دست یازیده اند که برگ برگ تاریخ گواهی بیهوده گی آن را میدهد. گروههایی که نحوه عمل و دایره حرکت آن نوید رشد و زایش یک سرطان بد خیم را میدهد که دیر یا زود از دست صاحبان آن خارج خواهند شد و قلاده پاره خواهند کرد و غدههای چرکین خود را تا اعماق جامعه گسترش خواهند داد ، بر طبق یک پیش فرض ساده که اگر میتوانند به دستهای قدرت ببخشند چرا خود صاحب قدرت نشوند و اگر میتوانند بازی را در سمتی پیش ببرند چرا خود برنده بازی نباشند؟ و چه باطل آنها که بنای خود را بر شانههای چنین موجوداتی استوار میسازند!
اینجا ایران است و مکان وقوع فاجعه همه گستره ایران و آنچه که آقایان تبر برداشته اند ریشه آن را بزنند همه میراث سالیان دراز مبارزه ایران زمین است علیه استبداد. نه فقط میراث که هر آنچه که داریم، از مذهب بگیرید تا آنچه که به نام هوّیت از آن نام برده میشود. میخواهند مذهبی جدید بیافرینند که تا ابد برده وار جیره خوار و مرثیه خوان حکومت باشد، میخواهند تاریخی بیافرینند که آن را ملک المتکلمینها نیافریده باشند و جایی برای بازرگانها و مصدقها در آن نباشد. اینجا ایران است و هدف نابودی اینها من و توییم، همه کسانی که سر خم کردن در برابر استبداد را بر نمیتابند که فرقی نمیکند که به چه آیینی باشند! حرکتی است که آغاز کرده اند که پایانی برای آن متصور نیست که دور نیست آن زمانی که کار از دستشان بدر رود و نابودی خودشان و هوّیت ما حادث شود. سرنوشت محتومی که اگر ما ساکت بمانیم به ظالمانهترین حالت ممکن به حقیقت بدل خواهد شد و آنگاه قطرههای شرم پاسخی برای نسلهای تباه شده آینده این خاک نخواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر