"باید یک ساز و کار نظارتی در مجلس تعریف کنید که اگر کسی در مقام نمایندگی کوتاهی یا سوء استفاده کرد، بتوانید او را مواخذه کنید.", این قسمتی از سخنرانی رهبر حاکمیت فعلی ایران است که در ملاقات با نمایندگان مجلس هشتم بیان شده، سخنی که در سادهترین حالت ممکن و واضحاً مصونیتی نمایندگان مجلس که صراحتاً در اصل هشتاد و شش قانون اساسی آمده را هدف دارد. اصلی که قاعدتاً متضمن جمهوریت نظام است که مجلسی که از قدرت بترسد زبان در کام سکوت خواهد گرفت و در پس این سکوت اختیار مردم در مشارکت در حکومت از محتوا خالی خواهد شد.
مجلس شورای اسلامی به عنوان اصلیترین پایه جمهوریت نظام نقشی غیر قابل انکار در هویت بخشی به واژه جمهوری اسلامی ایران دارد، درست است که در برهههایی مثل مجلس چهارم و هفتم و هشتم به سبب ترفندها و سؤ استفادهها و دوپینگهای کاملا غیر قانونی لایهای از انتساب بر این نهاد انتخابی نشانده اند، ولی پتانسیل احیای این نهاد به قصد پرداختن به وظیفه ذاتی نمایندگی ملت، به سبب وجود ظرفیتهای قانونی همیشه وجود داشته است که خواب شب تمامیت خواهان را آشفته میسازد. پس باید چارهای دیگر اندیشید که بهترین کار از ماهیت خارج کردن این نهاد و قرار دادن آن در خدمت اصحاب قدرت است و نه خیل ملت، باید سایه اقتدار اهرمهای حکومتی بر این نهاد افتاده شود و فضای تنفس مستقل را از آنها سلب کند، موردی که واضحاً با قانون اساسی که به نمایندگان در ایفای وظایف نمایندگی مصونیت میدهد در تضاد و تناقض است.
تریبون مجلس مکانی است که حتا در تاریکترین و خفهترین دوران حیات نظام هم گوشهٔ باز پنجرهای بود که خنکای هوایی از آن احساس میشد، محمد رضا تابشهایی بودند که زبان به انتقاد عریان از حکام سرکش بگشایند و مطهریهایی بودند که علیرغم همگرایی سیاسی با حاکمیت، باز هم دربست زبان به کام نگیرند. اینها مجلسی میخواهند که رنگ و بوی مرداب از آن به مشام برسد و حتا اگر فردی از گوشهٔای از ترفندها گذشت و پا به مجلس گذشت سر به زیر افکند و افساری بر گردن نهد. انصاری و قندهاری مجلس پنجم به یمن وجود همین مصونیت، قسمتی از شالوده دوم خرداد را بنا کردند. اینبار هم حمله عریان مطهری بر رئیس دولت و "عزیز دردانه" خطاب کردن وی بود که چنین حاکمیت را به التهاب انداخت تا پای عالیترین مقام سیاسی کشور را برای فیصله دادن این مشکل به میان کشید، اینبار سخن از وساطت رهبر برای فیصله دادن دعوا لاریجانی و احمدی نژاد نیست، صحبت دستور تمکین است.
میخواهند پای نمایندگان را به دادگاهها و زندانها باز کنند، میخواهند همان که با نویسندگان مطبوعات کردند را با نمایندگان بکنند، میخواهند چارهای بیندیشند که امثال لقمانیان، نماینده مجلس ششم از حوزه همدان، دیگر معطل قانون نشوند و مستقیم در مسیر بیدادگاههای اینها قرار گیرد. دیگر صحبت از ردّ صلاحیت کردن چند نماینده نیست، صحبت از ریشه زدن کل این نهاد است، البته که اکثریت نمایندگان فعلی که کمر به غلامی حکومت بسته اند ابایی ندارند اگر حقارتی بر تحقیرهای قبلی اضافه شود ولی تاریخ شاهد خواهد بود که چه کسانی و چگونه خون صدها هزار شهیدی که در پایه بنا و حفظ این جمهوری رفت را به باد دادند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر