بسیاری از کسانی همانند من که همه جا ذکر میکنیم که هنوز پایبند به قوانین جمهوری اسلامی ایران هستیم(برخلاف جناح حاکم)، آگاهیم از نقش منفی که دین یا هر میراث دنیای سنتی در یک ساختار دموکراتیک میتواند ایفا کنه، واقفیم که اصولا دموکراسی که یکی از میوههای مدرنیته است چه تضادهایی با یک سری از گزارههای اجتماعی دینی که اصولا دارای کارکرد در دوران سنتی است، دارد، بحث ما در دفاع از عدم عبور نه دفاع از حاکمیت دینی، یا هر قرائت اسلامی از دموکراسی، که صرفا یک استراتژی واقع گرایانه در پیشبرد جنبش فعلی است. قوانینی داریم که دارای ظرفیت خوبی است که اجرا نمیشوند، ساختاری داریم که اجرایی نمیشود و گروهی داریم که قوانین رو واضحا زیر پا میگذارند که این کار در هر چهارچوب دیگری شدنی است، این رو درک میکنیم که مشکل اصلی نه دین و تفکر دینی حکم بر ذهن حاکمان که عدم پایبندی به قانون است. معتقدیم که دینداری کودتاچیان به اتفاقات فعلی منجر نشده که اراده آن در حفظ و بسط قدرت است که به این جنایات منتهی شده، معتقدیم که بر هم زدن این بازی و چینش دوباره مهرهها چیزی را عوض نمیکند که چرا نباید دوباره به همین جا ختم شود؟ آن هم در قالب یک پوشش جدید، نه اسلامی که اتفاقا شاید ضد دینی. بسیاری از ما نماز میخوانیم و بسیاری نمیخوانیم، بسیاری در امور دینی هنوز مرجع تقلید داریم و بسیاری به شدت منکر دین و وجود خدای سنتی ولی همه در انتقاد به حاکمیت انحصاری دین و روش فعلی حکومت و استبداد یکپارچه ایم از دادن هزینه دریغ نداریم. آزادی بیان و آزادی انتخاب کردن حاکمان را کف خواستهایمان میدانیم و معتقدیم که برآورده کردن همین خواستهها در هر ساختاری، حتا جمهوری اسلامی، در نهایت موجب حاکمیت تفکر اکثریت که همان دموکراسی است خواهد شد
۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه
چرا مدافع عبور از ساختار فعلی در شرایط کنونی نیستم
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر