۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

در مهمانی حاج آقا؛ حاشیه‌ای بر سیاست حاکمیت در قبل مخالفین و منتقدین


امروز: دوازده نفر مان را دستگیر مان میکنند: عصبانی‌ میشویم، فریاد می‌زنیم، تهدید می‌کنیم، ستمکار می‌خوانیم و مستبد می‌نامیم
فردا دو نفر را آزاد میکنند و به سه نفر مرخصی مشروط میدهند: چشم‌هایمان پر از اشک میشود و مهر حاکمیت اندکی‌ به دل مان می‌نشیند، تشکر می‌کنیم و در مدح خردمندی حکومت مداران می‌نویسیم و می‌سراییم.

پینوشت: یک کتابی‌ هست بنام "در مهمانی حاج آقا"، خاطرات "حبیب الله داوران" و "فرهاد بهبهانی" از دوران بازداشت و بازجویی‌شان و در مورد آقای بهبهانی "اعتراف تلویزیونی". کار ارزشمند آقای بهبهانی این بود که صادقانه و موثر به شرح ماجرا‌‌هایی‌ پرداخت که به شکستن و اعتراف ایشان منتهی‌ شده.

 در بخشی ایشان به رابطه خاصی‌ پرداخت که بین ایشان و بازجویش ایجاد شده بود: با وجود اینکه روزانه آقای بهبهانی به دستور بازجو تعزیر و شکنجه میشد و تحت انواع و اقسام شکنجه‌های روحی‌ و جسمی‌ قرار می‌گرفت، بعد از مدتی‌ و بر اثر لطف‌های ظاهری کوچک و امتیاز‌های ناچیز و فشار سنگین روحی‌ دوران بازجویی، نوعی از علاقه در ایشان نسبت به بازجو ایجاد شده بود، کار به آنجا کشیده بود که وقتی‌ بازجو عصبانی‌ میشد و می‌خواست دوباره دستور شکنجه و تعزیر بدهد، ایشان خود را مقصر قلمداد میکرد و سرزنش میکرد که اسباب ناراحتی‌ حاج آقا را ایجاد کرده، ایمان داشت که تعزیر حقش هست و ایمان داشت که این تعزیر بیشتر از آنکه اسباب زحمت جسمی‌ خودش را ایجاد کند، موجب تالم روحی‌ "حاجی" میشود، کار به آنجا کشیده شده بود که سعی‌ میکرد حتا فراتر از توقعات حاج آقا اعتراف کند تا اسباب شادی و رضایت بیشتر ایشان را فراهم آورد، حالتی که بعد از آزادی از آن با شگفتی یاد می‌کند و بر چگونه ایجاد و دوام آن توضیحی نمی‌یابد

یک توضیح در مورد ربط پینوشت و متن: البته هر آزادی و هر مرخصی مبارک است و اسباب خوشحالی‌، ولی‌ بعضی‌ از دوستان بگونه‌ای رفتار میکنند که به حاکمیت اثبات شده این روش آسیب گسترده و التیام موضعی موثر است، از صدقه سر این نوع برخورد، حاکمیت دستاورد‌های بزرگی‌ در زمینه به حصر و حبس و انزوا درآوردن فعالین مخالف و منتقد کسب کرده است، بدون اینکه هزینه سنگینی‌ در پیشگاه افکار عمومی‌ پرداخت کرده باشددر سطحی بالاتر چنان برخی‌ از دوستان مفتون و شیفته وار از قدم‌های کوچک حاکمیت (که قابل قیاس با هزینه وارد کرده نیستند) تمجید میکنند که انسان خودبخود به قیاس با همین پینوشت و والگی کذایی شکنجه کننده و مورد شکنجه می‌افتاد و این غم‌انگیز است


۱ نظر:

  1. آقای بهبهانی در صفحه 230 کتاب موضوعی را یک بار و فقط یک بار مطرح می کند حاج آقا بلافاصله پرسید: آیا تریاکی نیستید؟ اتفاقا همین طور هم بود و نهایتا به او پاسخ مثبت دادم. این موضوعی است که نویستنده در خصوص تأثیر آن بر همکاریِ منتج به اعترافات تلویزیونش هیچ سخن نمی گوید. در خصوص درد خماری در زندان سخنی به میان نمی آید و ....

    پاسخحذف