۱۳۹۱ بهمن ۹, دوشنبه

در آن زمین ما حذف می‌شویم


دوست عزیز مان، حمزه غالبی در مطلبی با عنوان "تاریخ مان گذشته" دست به نقد فضای عمل فعلی منتقدان به حکومت پرداخت، عصبانی‌ و دلسوزانه و از سر غیرت، عطف به ماجرای یورش حکومت به همین اندک رسانه‌ها و خبرنگاران باقیمانده دست به نگارش مطلبی زد که انتظار میرود محل بحث زیادی شود. در ادامه و به اختصار، توضیحی بر آن نوشتم، به این امید که تجمیع نظرات به یک نظر واحد و سازنده نهایی منجر شود.

با کلیت نوشته و پیام آن تا حدودی موافقم، با مثال‌ها و مصداق‌ها مخالف: حرف آقای غالبی تا اینجا به نظرِ من درست است که شرایط جدید، سیاست ورزی جدید می‌خواهد، تا اینجا درست است که ما کنشگران سیاسی منتقد به حکومت (که هنوز تا دیروز در حاکمیت پشتیبان و بطور کلی‌ منفعت داشتیم) به نحوی سیاست ورزی میکردیم که شاید بکار امروز مان نیاید، امروزی که رسما به اپوزوسیون مجموعه‌ای تبدیل شده ایم که اولین ماموریت‌اش را نابودی و مخالفت با ما تعریف کرده است، تا اینجایش "میتواند" درست باشد. تا اینجایش که ما نیاز داریم که تغییر روش و رفتار سیاسی دهیم که در این فضای جدید تأثیرگذار و بازدارنده تر بشد درست است (یادمه که آقای کردوانی در بحثی‌ جمله‌ای تامل برانگیز در توصیف ما گفت، گفت شما اصلاح طلبان بلد نیستید در شرایط فعلی زیست موثر داشته باشید، چرا که شما هیچ وقت اپوزوسیون نبوده اید، شما همیشه رانت حکومتی داشتید، چه زمان امام، چه بعد آن. عمل سیاسی شما هم به شدت پرورده شده در آن فضا است، به درد آن زمان می‌خورد). 

ولی‌ با مثال‌های متن مخالفم، معتقد نیستم که مصداق‌های متن مفید باشه، معتقد نیستم که مقابل به مثل ما و توصیه به "حاکمیتی در مقابل حاکمیت" شدن بکار زمینگیر شدن این زورگویان بیانجامد. اصلا معتقدم که اگر ما با رفتار‌های مشابه آنها عمل کنیم، اگر به مانند اونها دست به سیاست وزری بزنیم، چون در آن فضا و در آن نوع رفتار، آنها خبره ترند، و چون آنها ابزار‌های بیشتری دارند و فضای عمل بازتری دارند ما از پیش شکست خورده ایم، حتا بدتر: ما حذف شده ایم. (در شرایط فعلی و با این نحوهٔ تقابل ما شاید بتوان ما را شکست خورده (موقتی) نامید، ولی‌ حذف شده نیستیم. ما حیات داریم، ولی‌ شاید نتوان آن را حیات موثر نامید).

این سیاست "هوی در مقابل های" سیاستی است که قبلا توسط گروه‌های دیگر آزموده شده و شکست‌های مفتضحانه‌ای خورده، حتا آن زمان که حاکمیت به مراتب ضعیف تر از الان بود و مدعیان آن "هوی" ابزار‌های بیشتری برای عمل داشتند. در ضمن اینکه رفتار یک گروه سیاسی باید به هم پیوسته و دارای وحدت باشد، وگرنه باید در وجود و تداوم آن شک کرد: آیا می‌توان مدعی خشونت گریزی شد، می‌توان در باب تقویت جامعه مدنی قلم فرسایی کرد، می‌توان در مقوله لزوم تقویت قانون و قانون مداری  مدعی شد و در همان حال به گوش ماموری که غیر قانونی و با رفتاری غیر معقولانه کشیده‌ای نواخت؟ بگذریم که در همان حال احتمال دو کشیده محکمتر خواهیم خورد (همان امکانات و ابزار عمل)، اصلا این دو نوع رفتار و عمل و ادعا میتواند در آن واحد حضور و بروز داشته باشد؟ به نظر من نمی‌تواند، ادعایش را می‌توان، ولی‌ در عمل نه



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر