کشور با سرعتی باور نکردنی رو به قهقرا میرود و علت آن سؤ مدیریتی است که دامنگیر همه عرصه ها، همه حوزهها در تمامی منطق کشور شده که اگر روزی مدیری در گوشه از کشور همّت به ساختن میکرد، اینک آنقدر عرصه تنگ شده که یافتن چنین مواردی محال است. سؤ مدیریتی که قوم و مذهب نمیشناسد و همه مردم رو به مساوات از آن بهرهمند میسازد، چه ترک، چه عرب، لر، فارس، بلوچ یا ترکمن. بهرام مندی از مضرات حماقتهای ناشی از مدیریتهای غلط حکومت مداران کشور و محرومیتهای ناشی از آن فصل مشترک همه مردم ایران شده.
ارومیه خشک خواهد شد، به همان دلیلی که زاینده رود خشک شد، به همان دلیلی که بختگان نابود شد، هامون ناپدید شد، میانکاله به قهقرا میرود، جنگل ابر با سرعت به سمت مرگ محتوم میرود، جنگلهای شمال نفسهای آخر را میکشند، به همان دلیلی که کل منطقه سیستان را ناچار میکند که برای ادامه حیات ساکنینش قاچاق مواد مخدر رو به عنوان تجارت اول منطقه بپذیرند، یا خوزستانی که به تنهایی هزینه کل کشور را میدهد را ناگزیر میکند که لابلای آهن پارههای ناشی از جنگ، به قیمت پاهایی که هر روز روی مین پاره پاره میشوند، ساکنینش لاشههای فلزی را جمع کند تا نانی بر سفره فرزندانشان بگذارند. به همان دلیلی که ما بر آن واقفیم و کمر به تغییر آن بسته ایم.
اجازه دهید تا اینگونه این مرثیه را به پایان ببرم که جنبش سبز، جنبشی که انگیزه آن انتخاب یک فرد در قامت رئیس جمهور و در ادامه اعتراض به تقلب بر علیه آن بود، در باطن هدفی بزرگتر داشت که انگیزه اصلی آن قیام بر علیه نوعِ کشور داری بود که نابودی همه کشور نتیجه محتوم آن است. ما معترضیم، معترض به این حماقتها که نه از کشور چیزی باقی خواهد گذاشت و نه از ملت آن، ثروت و انگیزههای پیوند دهنده ملی را از بین خواهد برد و فقر و اختلافی را جایگزین آن خواهد ساخت ، تا جایی که نه از تاک نشان خواهد گذشت و نه از تاک نشان، به اینها معترضیم.
منبع عکس استفاده شده در متن:
http://30a30.ir/Default.aspx?tabid=2573&articleType=ArticleView&articleId=13443
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر