امروز خبری با عنوان انتقال حجاریان از زندان به خانه سازمانی منتشر شد که کسانی را که با آقای حجاریان و نقش ایشان در جنبش دموکراسی خواهی ایران آشنا هستند را متعجب نکرد، آقای حجاریان یکی از اصلیترین تئوریسینهای جریانی که به دوم خرداد منتهی شد شناخته میشود، تحلیلهای ایشان و راهکارهای پیشنهادی، ایشان را به عنوان قویترین استراتژیست موجود در بدن تحول خواه ایران معرفی میکند که متاسفانه این حقیقتی است که حریف هم به آن اشراف دارد و اهمال در راحت گذاشتن سعید چیزی نیست که حریف به اسانی به آن دست بزند. یک بار خواستند برای همیشه این مشکل را حل کنند که نه تنها موفق نشدند که بزرگترین نماد و سمبل مبارزه سخت افزاری با تفکر را در جامعه آفریدند که خطائی نیست که دوباره مرتکب شوند.
شناخت ایشان کار چندان سادهای نیست، کسانی که با ایشان کار کرده اند میدانند که ایشان مهندس است، مهندس به معنی آفریننده و منظم کننده بهترین سازه ممکن از ابزار هایی که در دسترس همگان است، با این تفاوت که حوزه کار ایشان جامعه است، مینگرد، تحلیل میکند، برنامه ریزی میکند و در نهات اجرا میکند. در بلبشوی اوایل انقلاب که لذت انتقام چشم همگان را کور کرده بود و شوق پیروزی ذهنها را مشغول، همت به بنای وزارت اطلاعات به جای اداره یا سازمان اطلاعات گماشت، نهادی که نظارت پذیر است و هر ۴ سال یک بر رئیس آن در مظان امتحان نمایندگان ملت قرار میگیرد.
اکنون، در این بحبوحه سعید حجاریان کفاره نبوغ خود را میدهد، بارها با خود اندیشیدهام که کاش ایشان را داشتیم، کاش سعید بود، در روزهای سخت گذشته و سخت تر آینده! تفاوت میکرد، بسیار، حضور ایشان و بسیاری دیگر: صفایی فراهانی، امین زاده، تاج زاده، نبوی،... اینها سرمایه هایی هستند که بازی را به نفع ما میتوانند تغییر دهند که بزرگترین کاهلی ما از دست دادن این شاه مهرهها در شب اول بازی بود که حریف هوشمندانه زد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر