۱۳۸۹ شهریور ۱۵, دوشنبه

شایعه مرگ جنتی، تلنگری بر یک معضل


"در پی‌ سکته مغزی، جنتی راهی‌ بیمارستان شد"، "وخامت حال جنتی" و ده‌ها خبر مشابه که در کوتاه مدت پهنه عرصه خبر رسانی مجازی را در نوردید و فضاهای غیر مجازی را هم تحت تاثیر خود قرار دادند. خبری که هیچ بنگاه خبر پراکنی خبری معتبری به آن نپرداخت و در نهایت تکذیب شد. فارغ از بررسی ارزش حادث شدن چنین اتفاقی‌ و همچنین انگیزه بانیان اولیه انتشار آن ، وسعت و سرعت انتشار چنین شایعه‌ای نشان از وجود یک مشکل میدهد. مشکلی‌ در عرصه خبر و خبر رسانی که بزرگترین ضرر آن متوجه کس یا چیزهایی است که به این عرصه تکیه میکنند.

در پی‌ همه گیری هر چه بیشتر پدیده اینترنت و دلایلی همانند امکان استفاده از گستره بیشتری از گروه‌ها و اشخاص اجتماعی به عنوان کانال‌های تامین کننده خبر که گاها میتوانند بینام باشند و بمانند که خود موجب امنیت بیشتر میشود و همچنین نبود بروکراسی‌های مرسوم در عرصه خبررسانی کلاسیک که موجب تسهیل و افزایش سرعت انتشار خبر در این گونه رسانه‌ها میشود، خبر رسانی مجازی و خبرگزاری‌های مجازی شاهد یک رشد شگرف از حیث کمیت در بدنه خود در سالهای اخیر بوده اند. از طرفی‌، آسانی ایجاد چنین ابزاری در کنار کمرنگ بودن مسئولیت‌های قانونی‌ و اجتماعی سؤ عمل‌های حادث شده موجب کاهش اعتبار و نبود فضایی برای استناد به این گونه رسانه‌ها شده است، تا جایی‌ که شاید بتوان به آنها به عنوان مکمل‌هایی‌ برای فضاهای مجازی که بنگاه‌های خبری معتبر را نمایندگی‌ میکنند، نگریست. امری که موجب عدم رشد کیفی‌ اینگونه رسانه‌ها ، پا به پای رشد کم آن شده است.

به دلیل عدم وجود ظرفیت‌های کافی‌ برای برخورداری از فضای مطبوعاتی داخل کشور، و همچنین تنگنا‌هایی‌ که برای خبر رسانی در داخل ایران وجود دارد، از ابتدای پیدایش جنبش سبز، فعالین این عرصه به این عرصه ، به عنوان یک فرصت نگریستند و اتفاقا نقش غیر قابل انکاری در پیشبرد اهداف جنبش سبز بازی کرد. اخباری که به سرعت پهنه اجتماع را در مینوردید و مصاحبه و تحلیل‌هایی‌ که در کوتاه‌ترین حالت در جامعه میپیچید. ولی‌ این همه داستان نبود که ضعف‌های این گونه رسانه، در پاره‌ای از موارد به ضعف جنبش تبدیل شد و در برهه‌های صدمات قابل اعتنایی به جنبش وارد کرد. اخباری که از پایه دروغ اند و مصاحبه‌هایی‌ که انجام نشده اند و اخباری که بصورت ناقص و ناقض محتوای اصلی‌ ، منتشر شده اند و در کوتاه مدت اذهان جامعه را تحت تاثیر قرار داده اند. ولی‌ چه باید کرد؟

نسخه سحرآمیزی وجود ندارد، جنبش سبز مجموعه‌ای همگن، با ساختاری منسجم و تشکیلاتی تعریف شده نیست. درست است که یک توافق کلی‌ سر چارچوب‌ها و رهبران مورد وثوق وجود دارد، ولی‌ به هر حال تمامی‌ افرادی که فصل مشترکشان در مخالفت با وضع فعلی‌ است سعی‌ کرده اند خود را در این چارچوب بگنجانند؛ یا موقتا از عقاید خود کوتاه بیایند و یا چارچوب‌ها را طوری باز تعریف کنند که خود در آن جای گیرند، حتا اگر نقض چارچوب اصیل جنبش باشد. این تنوع در پاره‌ای از موارد منجر به رقابت‌ها یا سؤ عمل‌هایی‌ شده که معمولاً موجب بکارگیری ابزارهای در دسترس هر گروه فکری به نفع خود گردیده است. این معضل در کنار سؤ استفاده‌هایی‌ که جناح مقابل از این نقطه ضعف کرده و گاها آن را در قالب حربه‌ای بر علیه خودمان استفاده کرده شرایطی را ایجاد کرده که جدی تر به رفع این معضل باید پرداخته شود. ایجاد کانال‌های مورد اطمینان که وظیفه خبررسانی را بر عهده گیرند و بکارگیری نیروهایی که در بلند مدت امتحان خود را پس داده اند شاید اولین گام بود که دست اندر کاران فعال جنبش سبز به آن دست یازیدند که با توجه به لزوم حضور در صحنه و آسیب پذیری که حکومت پلیسی‌ داخل کشور در این فضا ایجاد کرده بود مانع حصول حداکثری نتیجه در آن شد. ولی‌ به هر حال نتایج مثبتی داشت که هم اکنون، این پایگاه‌ها از مهمترین منابع خبری جنبش اند. شاید بهترین اقدام ایجاد نوعی تعامل دو جانبه بین فعالین عرصه خبر رسانی و مخاطبین خبر از دو سو است که منجر به ایجاد نوعی اهرم کنترلی متقابل شود. تعامل سازنده‌ای که تکیه بر آن دور از واقعیت موجود در عرصه جامعه باشد که خبر جنجالی همیشه مخاطب خود را دارد، حتا اگر دروغ باشد. سهل الوصول‌ترین راه تقویت رسانه‌هایی‌ است که در طول عمر جنبش، کارایی‌ خود را از طریق انتشار مسئولانه خبر اثبات کرده اند، رسانه‌هایی‌ که وجود دارند و باید هر چه بیشتر به آنها پرداخته شود.

کوتاه سخن اینکه پخش این شایعه تلنگری است بر وجود یک حقیقت، نشانه‌ای از یک درز که می‌توان از آن ضربه خورد. جنتی مرده باشد یا زنده، این اتفاق آئینه‌ای در مقابل ما گذاشت تا ضعف‌های خود در عرصه خبر رسانی ببینیم. جنبش سبز ناچار است از تعریف خطوط ارتباطی‌ مابین گروه‌های مختلف اجتماعی به عنوان سنگ بناهای سازنده آن به قصد توسعه آگاهی‌ که ارزنده‌ترین اسلحه ما در این کارزار است. در شرایطی که حکومت حتا گلوی نیروهای معتدل خود را در حل فشار دادن است نمی‌توان بر کرم آنها امید داشت و نتیجتا باید به تقویت ظرفیت‌های باقیمانده اکتفا کرد. فضاهای مجازی مهمترین آن است و با تمام ضعف‌ها قابل گذشت نیست. باید به آن بپردازیم و باید در جهت حل این معضل حرکت کنیم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر